منو

جمعه, 14 ارديبهشت 1403 - Fri 05 03 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره انبیا بخش پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ ﴿۲۱﴾
آیا برای خود خدایانی از زمین اختیار کردند که آن ها مردگان را زنده می کنند ؟
اگر من خدا هستم و شما را در زمین آفریدم ، آفرینش دست من است ، زنده کردنتان هم دست من است . پس دیگر دنبال چه کسی می گردید ؟ دنبال کجا می گردید ؟ از این شاخه به آن شاخه چرا می پرید ؟ آیا به شما خدایانی روی زمین معرفی کردند که این خداها می توانند مُرده هایتان را زنده کنند ؟ هرگز! هرگز! یک دوستی بود بچه های علیلی داشت ، یک آقایی هم بود خادم حرم امام رضا(ع) بود . به من گفتند : این خادم بیاید این ها را ببیند ؟ گفتم : چه اشکالی دارد ؟ بیاید ببیند . آمد ، دید و اصرار که باید این ها بیایند حرم امام رضا(ع) شفایشان آنجاست . به چه خفتی این زن و شوهر این بچه ها را بردند ، بماند و وقتی برگشتند داد و هوار پدر خانواده در آمده بود که : کو ؟ این هم امام رضایتان ! هیچکس نبود دو دستی محکم توی دهان این مرد بزند . مرد حسابی تو که اعتقاد نداری برای چه رفتی اصلاً ؟ یکی بزند توی دهان این ، یکی بزند توی دهان آن که خادم حرم است و می گفت : من می دانم ، من می توانم . تو که گند زدی توی اعتقادات مردم رفت ! زیر بار گفتارهای این مدلی نروید . فلانی این طوری می گوید ، فلانی آن طوری می گوید . باور کنید شما این طرف دنیا باشید امام رضا(ع) آن طرف اگر بخواهد شفایت بدهد می دهد ، اما چرا شفا نمی دهد ؟ چون دنبال قلب صاف ، دنبال قلب با اعتبار می گردد ، دنبال قلب با یقین می گردد . گفتند برویم نماز باران بخوانیم فقط یک بچه با چتر آمد چون مطمئن بود نماز را بخوانند باران می آید ، بقیه هیچی ، گفتند : حالا برویم ببینیم چه می شود ! آیا به این ها خدایانی معرفی کردند که کارهایشان را راه بیاندازد ؟ مُرده هایشان را زنده کند ؟
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۲۲﴾
اگر در زمین و آسمان غیر از خدای یگانه خدایان دیگری می بود قطعاً زمین و آسمان تباه می شد .
گفتند : هزار درویش در یک فرش بخسبند ، دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند .
اگر قرار بود خدای خالق زمین و آسمان غیر از یکی ، یکی دیگر هم بود این نظر آن را نمی پذیرفت و او نظر این را . خدا می فرماید : اگر این طوری می شد که زمین و آسمان تباه می شد . پس بطور حتم خالق زمین و آسمان ها فقط یکی است ، دویی ندارد که تو دنبال آن دومی بگردی که شاید کارت را راه بیندازد .
پس منزه است خدا ، صاحب عرش از آن چه وصف می کنند .
ما حتی بهترین ها را برای خدا وصف کنیم خدا باز هم بالاتر از آن است چون وصف ما در خیال ما می گنجد . خدا در خیال هیچ بنده ای ، هیچ کدام از موجودات که خلق کرده نمی گنجد .
لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ ﴿۲۳﴾
خدا از آن چه می کند بازخواست نمی شود ولی آن ها بازخواست می شوند .
اگر قرار بود کسی خدا را بازخواست کند باید یکی بالاتر از خدا می شد ، پس دیگر این خدا نبود . کسی نمی تواند خدا را بازخواست کند . انگشتهایتان را به علامت تهدید نگیرید به خدا ، که چی ؟ هیچ کسی نمی تواند خدا را بازخواست کند ، ولی خدا همه مان را بازخواست می کند . از همه مان می پرسد : این جا چرا این را گفتی ؟ آن جا چرا آن طور رفتار کردی ؟ این حرکات چه بود ؟ آن رفتارها چه بود ؟ و وای به آن روزی که روز بازخواست است . می خواهیم چه جوابی بدهیم ؟ گاهی اوقات از دست بعضی ها عصبانی می شوم ، بخاطر ظلمی که به بعضی دیگر می کنند . عصبانی می شوم دو تا غر می زنم ، دو تا بد و بیراه می گویم . بعد برمی گردم می گویم : خدایا غلط کردم به من چه ؟ چون بعداً من را باز خواست می کند می گوید : به تو چه ؟ مگر تو او را آفریده بودی ؟ یا تو قرار بود او را بازخواست کنی ؟ می گویم : آخه آن کسی که مورد ظلم واقع می شود چی بالاخره ؟ می گوید : آن کسی هم که مورد ظلم واقع شده حساب و کتابش با من است ، به تو چه ؟ این مفهومش این نیست که به نیازمندان ، دردمندان ، گرفتاران کمک نکنیم . کمک کردن یک چیز است ، غر زدن به خدا یک چیز دیگر است .
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿٢٤﴾
آیا به جای او خدایانی برای خود گرفته اند ؟ بگو برهانتان را بیاورید .
اگر خدایی غیر از خدای یگانه دارید دلیلتان را بیاورید .
این سخن و تذکار کسانی است که با من هستند . چه کسانی ؟ آن هایی که با خدا هستند . به آن هایی که بدون خدا هستند می گویند : خب شما اگر خدایانی دارید بیاورید ، دلیل و برهانتان را بیاورید .
و تذکار کسانی که پیش از من بودند اما بیشترشان حق را نمی شناسند لذا از آن روی گردانند . این تذکّر به همه ادوار روی زمین و همه انسان های روی زمین بطور دائم داده شده . عدّه ای می پذیرند و کنار می آیند و حرکت می کنند . آن هایی که نمی پذیرند چه در این دوره ، چه در دوره های قبل از ما و چه در دوره های بعد از ما . دیروز به عصر امام زمان(عج) فکر می کردم ، آیا امام زمان(عج) ظهور کند مفهومش این است که یک نفر به یک نفر دیگر ظلم نمی کند ؟ دیگر کسی آسیب نمی زند ؟ دروغ نمی گوید ؟ تهمت نمی زند و..... نه این طوری نیست . فقط فرقش با امروز در این است که آن چنان شفاف است ، کلامی که من و تو می گوییم تهمت است یا نه ؟ آن چنان شفاف است ، حرفی که می زنیم دروغ است یا نه ، کاری که می کنیم خیر است یا شر ؟ چون خداوند وعده داده که روی زمین آن چنان روزگاری خواهد آمد که کلام حق جاری شده ، عیان باشد ، همه ببینند . وقتی امام زمان(عج) بیاید این می شود . طبیعتاً آن هایی که خیلی مصّر باشند در کارهای زشت و غلط ، قلع و قمع می شوند . در طول تاریخ خیلی قلع و قمع داشتیم ، نداشتیم ؟ تمام شده ؟ باز هم می آیند دیگر ، نسل های بعدی می آیند . اما مهم شفافیّت ماجراست ، شفافیّت در همه اصول ، در همه احکام و در آن چه که بر مردم جاری است .
کسانی که پیش از من بودند اما بیشترشان حق را نمی شناسند لذا از آن روی گردانند .
اما امام زمان(عج) بیاید همه حق را می شناسند . آن وقت کسی که خیلی عصیان دارد با وجود این که حق را می شناسد زیر پایش می گذارد ، گردنش را باید زد دیگر . ولی امروز ما هنوز فرصت داریم در تمام رفتارها ، اخلاقیات ، شخصیّت مان ، اعتقاداتمان ، محاورات اقتصادی و اجتماعی مان اگر اشکال داریم برطرف کنیم . ولی یک روزی خواهد آمد که دیگر فرصتی برای اصلاح نیست ، آن جا دیگر فقط باید منتظر بایستیم برای این که حساب و کتاب بشویم . می گوید نه بابا اشتباه کردم ، نمی دانستم که باید این طوری خودم را بپوشانم . گاهی اوقات در خیابان راه می روم آقایان را می بینم خجالت می کشم آخه آقا این چه طرز لباس پوشیدن است ، تو خجالت نمی کشی ؟ حجاب فقط برای خانم ها نیست ، حجاب برای آقایان هم هست اما اگر یک آقایی نمی خواهد حجاب را رعایت کند ، نمی خواهد شئونات یک مؤمن واقعی را رعایت کند دلیل می شود من هم هر کاری دلم می خواهد بکنم ؟ نه نمی شود . من یک انسانم ، آن یک انسان ، من یک شأن اجتماعی دارم ، آن یک شأن اجتماعی . خیلی باید مراقب ذرّه ذرّه حرکات خودمان باشیم . یک روزگاری اگر من از جای خود پا می شدم تا به میدان نزدیک منزل برسم پنج دقیقه نمی شد ، با چه پایی رفتم ، پرواز کردم ! درحالی که مادرم بسیار تأکید می کردند که در خیابان این طوری باشید ، آن طوری باشید ولی آن قدر تند این قدم ها را برمی داشتم پنج دقیقه ای می رسیدم اما امروز پنج دقیقه ای طول و عرض خانه خود را نمی توانم طی کنم ، باور می کنید ؟ دکترم گفته 8 تا پنج دقیقه پیاده روی کن ، پنج دقیقه طول می کشد یک دوری در یک مساحت کمی بزنم . همین باعث شده در سکون پاهای خود را نگاه می کنم ، چطوری پاهای خود را می گذارم ! عمود می گذارم ، دیدید بعضی ها یک لبه کفش هایشان همیشه رفته است چون پاهای خود را کج می گذارند . پایم را کج می گذارم ، راست می گذارم ، زانو و دوتا پا را از هم گشاده می گذارم ، به هم نزدیک می گذارم ، وقتی راه می روم دست های من این طرف و آن طرفم تکان می خورد ، نمی خورد . به همه این ها نگاه می کنم چون وزین شدم ، مجبور شدم . بیاییم قبل از این که مجبورمان کنند وزین شویم ، خودمان وزین شویم ، خودمان رفتار نیکو را پیش بگیریم . بنده ریاضیات خواندم آدم هایی که ریاضی خواندند بسیار بسیار سخت گیر هستند در همه چیز ؛ امروزه را نمی دانم من که این طوری بودم خط کش من باید همیشه میزان می شد ، هنوز هم وقتی روی میز می خواهم ظرف بگذارم که چهار گوشه است ، چون از لوزی خوشم می آید به فرم لوزی می چینم ، چهارگوش نمی گذارم . هنوز هم به آن پایبند هستم ولی روزگار به من نشان داد فایده ندارد ، تو این طوری هستی آدم های روبروی تو این طوری نیستند و تو نمی توانی بخواهی آن ها هم مثل تو باشند . همین قدر که بتوانند خیر و شر را از هم تشخیص بدهند ، همان قدر که بتوانند یک جاهایی درست و غلط را تشخیص دهند کفایت می کند ، برای همین الان آرام شدم ، دیگر عصبانی نمی شوم .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید