منو

یکشنبه, 23 تیر 1404 - Sun 07 13 2025

A+ A A-

آشنایی با ابلیس و سپاهیانش

بسم الله الرحمن الرحیم

فرمانده عشاق دل آگاه حسین است    بیراهه مرو ساده ترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان راه مجویید     نزدیک ترین راه به الله حسین است
امروز، روز اول ماه محرم را شروع می کنم با خطبه 192 نهج البلاغه ، کلام آقا امیرالمومنین(ع) که معروف است به قاصعه، یعنی تحقیر کننده . این خطبه شامل مطالب بسیار زیاد و بسیار قابل تعمق است.
والایی خدا خاص است    ما می گوییم خدا بزرگ است و خدا همتا ندارد    برای خدا همه چیز می گوییم    اما باید حسش کنید یعنی چه ؟ فقط می توانیم از کلام بزرگی که این را فهمیده    درکش کنیم.
امیرالمومنین (ع)فرمودند : حمد    و ستایش خدایی را است که ردای عزت و بزرگی پوشید،    این ردای عزت و بزرگی را کسی تن خدا نکرده است، اختیار کرد که ردای عزت و بزرگی داشته باشد . حالا ببینیم چرا؟ آن را ویژه ی خود ساخت، گفت این ردای عزت و بزرگی به هیچ بنده ای، به هیچ موجودی، به هیچ مخلوقی که آفرینشش کنم نمی دهم    فقط مخصوص خودش است    آن را از مخلوقاتش دریغ داشت    آن را حریم خود از دیگران قرار داد، تنها فاصله ی ما با خدا همین ردای عزت و بزرگی است    که هرچه تلاش کنیم به این منطقه دست پیدا نمی کنیم . این دو ویژگی یعنی عزت ، بزرگی    را به خاطر عظمتی که داشت برای خود برگزید    و لعنت خود را شامل کسانی کرد که مدعی عزت و بزرگی برای خود در برابر خداوند باشند . عزت و بزرگی از آن خدا است    خودتان را خیلی بزرگ نبینید . خیلی که چه عرض کنم اصلاً بزرگ نبینید    چون هیچ کدام ما نیستیم . این دو ویژگی را به خاطر عظمتی که داشت برای خود برگزید    لعنت خود را شامل کسانی کرد که مدعی عزت و بزرگی برای خودشان در برابر خداوند باشند . دیگر منم نزنید، هر منم شما یک لعنت هم می آورد . سپس فرشتگان مقرب خود را با مسئله ی تکبر و تواضع آزمود    هنوز نوبت ما نشده است . فرشته هایی که سالیان دراز در سجده، در تسبیح خداوند قرار می داشتند، آمد و تواضع و تکبر آنها را آزمایش کرد ، خیلی حواس می خواهد    فکر می کنم این دیگر آخرین باری است که فرصت داریم بفهمیم ، نفهمیدیم دیگر نمی فهمیم . سپس فرشتگان مقرب خود را با مسئله ی تکبر و تواضع آزمایش کرد . آیا تکبر دارند، یا آیا در مقابل خدا متواضع هستند چگونه ؟ متواضعان آنها را از مستکبران شان جدا کرد . چگونه ؟ خداوند با اینکه از آنچه که در دل های فرشتگانش قرار داشت و از اسرار پنهان آنها آگاه بود، با همه ی اینها به فرشتگان فرمود ای ملائک، من بشری از ِگل می آفرینم . وقتی خلقت او به اتمام رسید از روح خود در آن دمیدم    بر او سجده کنید    پس همه سجده کردند جز ابلیس . سوره حجر آیه 29 تا 31 .    چرا ابلیس سجده نکرد ؟ او را غرور گرفت . اگر عصایم را بردارم و در کله ی غرور هایتان بزنم      می ببینید چقدر اینجا غرور می شکند و می ریزد ؟    اول یکی به    کله ی خودم می زنم    در حالیکه من      دائم غرور خودم را آزمایش می کنم که نباشد ولی همان خرده اش هم اگر بود می زنم و هی می شکنم . نگویید ندارم    همین که می گویید ندارم، دارید    غرور می کنید .
شیطان به خاطر خلقتش از آتش بود که آمد به آدم بالید    گفت من بالاتر هستم    جنس من از آتش است و به سبب ریشه ی خودش دچار تعصب و غرور شد . متعصب ها، مغرورها، با شیطان هم قدم هستید. نگو نیستم    که هستی . آن کسی که میگوید نیستم ، چندین برابر است . بنابراین از اینجا شیطان دشمن خدا شد، پیشوای متعصبان شد، اگر تو متعصب هستی بدان که رهبرت شیطان است، پیش آهنگ مستکبران شد . مستکبران آنهایی هستند که کبر بالایی دارند    نگوئی من اهل کبر نیستم    فراوان هستی، که اساس تعصب را بنا نهاد . شیطان اولین موجودی بود که تعصب را باب کرد    تعصب را شناساند و با خداوند در ردای کبریایی و عظمت در افتاد .    ببین    تو تا حالا چند بار در زندگی ات در افتادی ؟ لباس بزرگ منشی به تنش کرد، جامه ی فروتنی را درآورد . چند بار تا حالا جامه ی تواضع را درآوردید    انداختید دور و هی پوشیدی و گفتی من، من می دانم، من می کنم، من از همه بهتر هستم . نمی بینید که خدا چگونه او را به خاطر خودبزرگ بینی کوچک و حقیرش کرد ؟ چون خودش را بزرگ دید، خدا او را کوچک و حقیرش کرد به جهت خودبرتربینی وی را پست و خوار کرد . هرکس خودبرتربینی دارد عاقبتش پستی و خواری است . ما گفتیم . من نمی گویم    امیرالمومنین می گوید . من چه می دانم ، شاید شامل خود من هم می شود . به همین جهت او را در دنیا مطرود، طرد شده، در آخرت برایش آتش دوزخ را آماده کرد . سرنوشت شیطان از این ابتدا تا انتها مشخص است    هیچ راه فراری ندارد ، چون آن آتش ، آتشی است که آتش شیطان گَرد آن هم حساب نمی شود . بعد چه کسی می داند وقتی در آتش افتاد یکباره به آتش خودش خاموش می شود    به آن جنسیت اش در می آید .هیچ کسی نمی داند . ما می دانیم ؟ ما همه چیز را نمی دانیم .   
می گوید اگر خدا می خواست می توانست آدم را از یک نوری بیافریند که چشم ها را خیره کند، جمال آدم را طوری بیافریند که عقل ها را حیران کند،    بوی خوش آدم طوری شود که نفس ها را مسخر کند آن وقت در این صورت شیطان که سهل است، عالم و آدم همه گردن هایشان آویزان می شد و پایین می آمد، در برابر انسان گردن پایین می آوردند، آن وقت آزمون فرشته ها برای سجده به آدم آسان می شد . خدا گفت نداریم، همان طور که در دنیا دائم من و شما را دارد امتحان می کند ، تا اینجا پدرمان در آمده است ، همانطور فرشته هایش را اول امتحان کرد، یک آدم درست کرد از یک گِل متعفن بدبو . از روح خودش در او دمید و گفت ببینید بلند شد و ایستاد    حالا به او سجده کنید    فرشته ای که همیشه به خدا سجده می کرد ماند فرشته های متواضع سجده کردند    اعتراض نکردند    فقط شیطان بود که اعتراض کرد . اما خداوند همیشه مخلوقاتش را با اموری آزمایش می کند که فلسفه اش را نمی دانند    دیگر نگویی من نمی دانم چرا خدا همیشه با من این کارها را می کند ؟    یک فلسفه ای دارد . یک چیزهایی همراهش هست که من و تو نمی دانیم    یعنی هیچ    کسی نمی داند . چه کسانی برنده هستند ؟ آنهایی که سرشان را در مقابل خدا،    نه بنده خدا، فقط در مقابل خدا پایین می آورند و می گویند باشد هر چه که تو می گویی ! هر چه که تو امر می کنی، من هستم آنها برنده هستند. اما خداوند مخلوقاتش را با اموری می آزماید که فلسفه آن را نمی دانند تا صف مطیع و نافرمان از هم جدا بشود به همین قشنگی. تکبر و خودپسندی را از آنها بزداید جدا کند، خود بزرگ بینی را از آن ها دور کند. پس از آنچه خدا با ابلیس کرد عبرت بگیریم. خدا با ابلیس چکار کرد؟ نه او را زد و نه    تهدیدش کرد، ابلیس اعمال فراوان، تلاش های مداومش در6000 هزار سال عبادت که خدا می داند این 6000 هزار سال از سالهای دنیاست یا سال های آخرت آخر هر یک سال سال های آخرت فقط خدا می داند شاید 50000 هزار سال است 6000 هزار سال در سجده بوده و تسبیح خدا می کرده همه اینها را با همدیگر با یک لحظه تکبر باطل کرد.    نگاه کن ببین درعمرت تا این سن رسیدی چند بار تکبر کردی ، اگر بگویی نکردم وای به حالت!!
آری همه این اعمال با لحظه ای تکبر نابود شد. پس چطور ممکن است پس از ابلیس کس دیگری همین نافرمانی را تکرار کند اما از مطرودیت یعنی طرد شدن، سالم بماند خدا رهایش کند مگر امکان دارد، همان کاری را که شیطان کرد من بکنم ، تو بکنی ، او بکند بعد بگوید عیب ندارد اینها آدم هستند خوشگل تر، شیک تر هستند نه از این خبرها نیست همان کاری را که با شیطان کرد با من و شما هم می کند. خدای سبحان هرگز بشری را به خاطر امری وارد بهشت نمی کند که به سبب همان امر فرشته ای را    از آن بیرون کرده است، خدای عالم شیطان را    به خاطر تکبر از بهشت بیرون کرد تمام شد، پس امکان ندارد من و شما    را تکبر کنیم    و به بهشت راه بدهد زیرا حکم خدا در حق اهل آسمان و اهل زمین یکسان است. اهل آسمان فرشته ها هستند، اهل زمین    ما و شیاطین    هستیم. بین خدا و خلق ، دوستی خاصی نیست یعنی پارتی بازی نیست تا چیزی را که بر عالمیان حرام کرده بر او مباح گرداند چون ممنوعات خدا برای همه ممنوع است، این شیطان بدبخت یکبار تکبر کرد اینطوری او را بیرون انداختند    خب این می خواهد چکار کند او هم می افتد دنبال من و شما.
امیر المؤمنین (ع) هشدار می دهد ، ایشان فرمودند: ای بندگان خدا از این دشمن خدا دوری کنید ای وای می گوید دشمن خدا یعنی هرکی تکبر می کند دشمن خداست ای داد بیداد این که خیلی بد است هر کس تکبر می کند دشمن خداست. ای بندگان خدا از این دشمن خدا دوری کنید که مبادا شما را به درد خود یعنی تکبر مبتلا سازد با فراخوان خود، شما را تحریک کند. دیدید اسرائیل و آمریکا چه کار کردند ؟ گفتند بیایید ما می خواهیم این جمهوری را عوض کنیم حکومت را به شما بدهیم . شیاطین به سپاهشان فراخوان می دهند . با فراخوان خود شما را تحریک کند با پیاده نظام و سواره نظام خود بر شما بتازد. پیاده نظام، سواره نظام، یعنی چه ؟ مگر شما اصلا شیطان را میبینی که بتوانی پیاده نظامش و یا سواره نظامش را ببینی . نه ما نمیبینیم.    امّا امروزه قشنگ دیده میشود سواره اش همین هایی است که برای شما    در فضاهای مجازی فرستاده می شود . پیاده اش در گوشی گفتن ها و حرف زدنهای آدم ها هم پیمان شدن آدمها با همدیگراست همه آنهاهم سپاه شیطان است.
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: به جانم سوگند    او تیر هلاک بر کمان نهاده تا آخر کشیده شیطان یک ذرّه هم تخفیف نمی دهد همیشه تیر هلاک را تا آخر میکشد آماده ، هر وقت تو آماده بودی رها می کند از جایگاهی نزدیک شما را نشانه رفته پس خیلی با شما فاصله ندارد جای دوری نگردید. فاصله اش    به اندازه    همان گوشی هایتان است و گفته پروردگارا چون که مرا راندی پس دنیا را در نظرشان میآرایم و گمراهشان می کنم.سوره حجر آیه 39. این تهدید شیطان گرچه تیر افکندن به هدف نامعلوم و دور و سنگ اندازی بر اساس گمانی بی هدف و نادرست بود اما به هرحال اهل تکبّر، دارندگان تعصب، سواران مرکبِ جهالت و غرور او را تصدیق کردند به اهدافش جامه عمل پوشاندند چهار دسته متکبّرها ، متعصب ها ،جاهل ها، مغرورها    اینها همگی شیطان را تصدیق می کنند به هدف های شیطان جامه عمل میپوشانند    بله قربان می گویند تا اینکه سرکشان شما تسلیم شیطان شدند. طمع او برای گمراه کردنتان تحقق یافت، این حقیقت از نهان بیرون آمد و بر همه آشکار شد، سُلطه شیطان بر شما استوار گردید، لشکرش را آرام آرام به سوی شما نزدیک ساخت تا اینکه شما را به ذلّت و سقوط کشاندند. چیزی نمانده بود که درهمین جریان اخیر همه ی ما را به ذلّت و سقوط بکشانند. تنها خدا و دست پُر عنایت امام زمان(عج) ما را از این ورطه نجات داد. چیزی که آمریکا و اسرائیل روی آن حساب باز کرده بودند قدرت نظامیشان نبود نفوذشان در داخل بود که این همه آدم وقتی که یک حمله اینجوری بشود به طمع اینکه همه چیز را پشت و رو بکنند تا به یک جایی برسند دست هایشان را از هم باز میکنند ولی نشد. سلطه شیطان بر شما استوار گردید    لشکرش را آرام آرام به سوی شما نزدیک ساخت تا اینکه شما را به ذلّت و سقوط کشاندند و به مهلکه کشتار و خونریزی وارد کردند و به شما حمله و زخم های کاری وارد نمودند چنان که نیزه ها در چشم هایتان فرو کردند سرها را بریدند، بینی ها را خرد کردند، پایمال تان نمودند تا شما را به سوی آتشی بکشانند که برایتان آماده شده بود.بنابراین شیطان بزرگترین مانع برای دین داری زیانبارترین عامل برای دنیای شماست. شیطان خطرناک تر از هر دشمنی است که برای جنگ با آنها آماده می شوید و برای درهم شکستن آنها کمربسته اید آمریکا کیست؟ اسرائیل کیست؟ فرانسه کجاست؟ همه ی آنها با مردمانشان کاری نداریم همه      سیستم های حکومتی آن ها    در سلطه ابلیس است. بسم الله شما هم میخواهید بفرمایید. پس آتش خشم خود را برای نبرد با شیطان به کار گیرید، در این راه بکوشید به خدا سوگند شیطان بر اصل و تبار شما برتری جست حَسب و نَسَب    شما را تحقیر کرد. منظور آقا آدم است. بر آن برتری جست و او را تحقیر کرد که من از او بالاتر هستم. با سوارانش بر شما تاخت، پیادگانش را بر راهتان برگماشت که آنها هر جا شما را بیابند صید میکنند، چگونه؟ به گناه وادار میکنند. هر وقت دستتان، زبانتان ،چشمتان، گوشتان ،پاهایتان حرکتی به سوی گناه کرد مطمئن باشید ملتزم شیطان هستید . شیطان شما را همراهی میکند و میخواهد ببرد به دیاری که دیگر برگشت ندارید.
ما شیعه زاده ایم و همین اعتبار ماست
در راه دوست دادن جان افتخار ماست
هرگز به زیر بیرق دشمن نمی رویم
تا پرچم عزای حسینی کنار ماست
سوال: از صحبت های آقا امیرالمومنین(ع) فرمودید که ، در جهنم شیطان مخلد میشود انداخته میشود اگر این آفریده شدنش    از آتش است پس آتشی است که تخفیف داده شده است.
صحبت از جمع: در زمانی که بهلول زندگی می کرد یک شیخی بود که    گفت: شیطان جنسش از آتش است و جهنم هم از آتش است پس شیطان در آتش برایش اتفاقی نمی افتد مضمون صحبت این بود    و بر اساس این آیه قرآن را زیر سوال میبرد بهلول به گوشش رسید یک روز که از آنجا رد میشد یک تیکه کلوخی را زد در سر او و سرش شکست و رفت شکایت زد همه به عقل بهلول اعتمادی نداشتند قاضی به بهلول گفت چرا این کار را کردی؟ گفت اتفاقا من مقلد همین شیخم. گفت چطور تو مقلد این شیخی چرا این را زدی؟ گفت طبق فتوای این شیطان که از آتش است نمی سوزد این هم که از خاک است با کلوخ نباید    بلایی سرش بیاید. اینجا آن آقایی که این صحبت میکرد جوابش را گرفت که از یک جنس بودن متفاوت است.
استاد: دقیقا همینطور است ما نمی دانیم ما در هر چیزی نمیتوانیم ورود کنیم چون بسیاری از اصرار را نمیدانیم.    حروف مقطعه قرآن که اول بعضی سوره ها است هنوز اصرارش را نمی دانیم ولی برای اینکه    مطلبی اضافه نکنیم در حیطه چیزهایی صحبت میکنیم که درونش هستیم گرفتاریم. الان در مورد شیطان صحبت می کنیم ،    چون همه با او    گرفتارند الان راجع به شیطان صحبت میکنیم هیچ کس باورش نمیشود که تکبر از جنس شیطان است ولی هست و چقدر خانواده ها با تکبر متلاشی شدند چقدر جوان ها با تکبر از خانواده ها بریدند و رفتند برای چه ؟چه خبر است؟ هیچ کس بر هیچ کس برتری ندارد هر کسی    صاحب یک امتیاز و یک چیز ویژه ای است که او را از دیگری مستثنی میکند که باید باشد شما در حرفه ها    نگاه کنید یکی آشپز خوب و دیگری    حسابدار خوبی است یکی    مغازه دار خوب و یکی بافنده خوبی است هر کسی یک چیزی است چرا؟ چون مردم به همه اینها نیاز دارند اما این دلیل نمیشود. بعضی ها    می گویند نه خب من دو سه تا چیز را بلد هستم    من چند تا کار را میدانم من پول بیشتری دارم پولی که با تو نمی تواند بیاید برای تو نمیتواند افتخار باشد خانه هایی که    بعد از تو به دست تو نمیرسد نمیتواند افتخار باشد.
خیلی سال پیش آن موقع    میخواستم    که ببینم یک شبی من خوابیده بودم دقیقا داشت خوابم گرم میشد آمدند من را بردند، از آن تونل زمان عبور کردم آن طرف    افراد خانواده ام را دیدم آنهایی که از دنیا رفته بودند همه آمده بودند به استقبالم بعد یک نفر آمد در آن جمع دنبالم من را برد گفت بیا بریم تو برای    اینجا نیستی آمده ای یک چیزی ببینی من را    بردند یک ساختمان چهارگوش که وسطش    تا آن پایین    خالی    بود    من را    طبقه به طبقه گرداند این مغازه حاجی فلانی است این دکه حاج آقا فلانی است و … از سرگذشت همه را گفت که    با پول، زندگی اش را چه کار کرد گفتم حالا خودشان کجا هستند گفت نمی توانی تو ببینی تحملش را نداری من آمدم از آن بالا پایین را نگاه کنم گفت نکن آن عالم تو نیست . یک واقعیت است نه خانه، نه ملک، نه پول برای من    می ماند هیچ چیزی    برای من    نمی ماند همه چیز را اینجا می گذاریم و میرویم.
ادامهی سوال: پس این آتش جهنم هم مراتب دارد.
استاد: قطعا حتی در جهنم همه به طور کامل مخلد    یعنی جاودان    نمی مانند اصلا خود جاودان بودن یعنی چه؟ من خیلی زمان است دارم بهش فکر میکنم حتی یک شبی را بین رویای صادقه ای بود گفت حرکت کن دیر شد گفتم کجا برم گفت به سوی ابدیت همه را دعوت کنید به سوی ابدیت خب ابدیت چه است کجاست؟ نمیدانم شاید هم میدانم ولی گاها هول میکنم نمیخواهم قبول کنم چون    آن چیزی    را که میدانم واقعا همین است .
صحبت از جمع:    طرد شدن خیلی زجر آور است و    مطرود شدن    شیطان در پی تکبر اتفاق افتاد، تکبر یعنی    من میدانم این منی که من میگویم من بهترم، من زیباترم، میفهمم ، ولی یک تکبرهای ریزی است که من نمیبینم و باعث میشود خیلی جاها عقب بمانم    ولی الان شیطان با این همه ایادی که دارد از جن و انس و مخلوقاتی که ما نمیشناسیم ولی طرد شده است به هیچ دردی نمیخورد یعنی من هر چی هم که داشته باشم طرد شده باشم در این دنیا به هیچ دردی نمیخورد میخواهم یکی از آن تکبر ریزها را بدانم.
استاد: ما حتی در مورد خودمان هم دچار تکبر میشویم ذکر می کنیم نماز شب می خوانیم ... بعد اینطور می گوییم    خیلی سخت بود همه اش را تا صبح ذکر میکردم .    از ذهن میگذرد که بعدا در زبان جاری میشود، راه ذهن را باید بست.

نوشتن دیدگاه