منو

دوشنبه, 31 تیر 1404 - Mon 07 21 2025

A+ A A-

آشنایی با ابلیس و سپاهیانش بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

روزهای گذشته روزهای سختی بود ولی برای هر کدام از آدمها محصولی شیرین به جا گذاشته که امروز متوجه اش نیستند، بحث بنده مسائل مملکتی و جنگ نیست آن جایگاه خودش را دارد هر حادثه و هر اتفاقی در جایگاه خودش برای هر انسانی یک پرونده می سازد، وقتی این پرونده تشکیل شد در آن مطالبی وارد می شود که انسان برای سال ها و روز های بعد پیش رویش از آنها استفاده کند، حالا یا آدم متوجه می شود که یک چیزهایی را ذخیره کرده یا نمی شود، اگر متوجه می شود آرام آرام آن چه که برای او در آن پرونده ذخیره شده پرورش می دهد. مثل نترسیدن.بترسیم یا نترسیم، هر دو یکی است اگر خدا مقرر کند ما بمیریم بترسیم می میریم، نترسیم هم میمیریم، خب فایده دنیایی اش چیست؟ وقتی نمی ترسیم کیف می کنیم چه سروصداهایی بود چه نورهایی از جلوی پنجره مان رفت. اما اگر بترسیم این دنیا که زجرش را کشیده ایم، ترسیدیم؟اگر قرار باشد بمیریم میمیریم آن سو هم ترس هایش را تحمل می کنیم چون اصلا جنگ شد تا ما امتحان ترس را بدهیم .وقتی می میریم دیگر رفتیم در عوض ازدست این دنیا که خلاص می شویم آن دنیا گیر نیستیم فوری از دالان زمان عبور می کنیم و نزد درگذشتگانمان می رویم و در آن سو از زندگی مان لذت می بریم باید ببینید در پروده تان چه چیزی وارد شده است آن را چک کنید و از آن بهره ببرید.

در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند
در دل هر عاشقی عباس ماوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس می کند
باید خیلی به این فکر کنید که چرا ؟ حضرت عباس (ع) برادر ناتنی آقا امام حسین (ع) است ولی چرا اینطور است ؟ فقط برای اینکه در صحرای کربلا کنار امام حسین (ع) بود؟خب خیلی های دیگر هم بودند. کار دارد باید به آن بپردازی فکر کنی، زحمت بکشی با عشق به دنبالش بروی نگاهش کنی تا متوجه اش بشوی.
جلسه ی قبل گفتیم که آقا امیرالمومنین (ع) فرمودند آتش خشمتان را برای نبرد با شیطان به کار بگیرید در این راه بکوشید به خدا سوگند شیطان بر اصل و تبار شما برتری جست . حَسَب و نَسب شما را تحقیر کرد با سوارانش به شما تاخت پیاده گانش را بر راهتان گماشت که آنها هرجا شما را بیایند صید می کنند با صیدشان به گناه وادار می کنند .
کمند ذلت بار شیطان
امیرالمومنین (ع) فرمودند: آنها دست و پای شما را قطع و توان شما را می گیرند خودش خیلی مسئله ی مهمی است شما تا حالا دیده اید که شیطان دست و پای کسی را قطع کند ؟ من که ندیدم . دیده اید که کسی را کم توان کند ؟ نه، چون ما اصلاً نمی توانیم شیطان را ببینیم .اما امیرالمومنین (ع) جواب می دهد، آنها دست و پای شما را قطع و توان شما را می گیرند که نه می توانید با تدبیر و نقشه از چنگشان برهید، یعنی دائم برای خودتان نقشه می کشید این کار را می کنم، آن کار را می کنم . شما را به یک مهمانی دعوت کردند که تماما اسباب گناه است جواب آن یک چیز است، شرمنده نمی توانم بیایم، شوهر خواهر دختر عمه ی من قرار است به اینجا بیاید . آقا، خانم چرا دروغ می گویی ؟ اگر دروغ تو در بیاید آبروی تو بیشتر می رود، پیش خدا هم می رود. تو آنقدر شهامت نداشتی به خاطر اجرای حکم من رک و روراست بگویی نمی آیم .نه می توانید با تدبیر و نقشه از چنگشان برهید و نه با تصمیم جدی قادر هستید آنها را از سر راهتان بردارید. به او میگویند طرف را سرکار نگذار . بگو نه، نمی توانم یا مثلاً نمی خواهم، می گوید نمی شود بد است، من نمی دانم این بد است از کجا آمده است . زیرا کمند شیطان ذلت بار، تنگ، تاریک، مرگبار و جولانگاه بلاها است. همه ی اینهایی که گفت در کمند شیطان است الان توضیحش است، پس شراره های تعصب و کینه های جاهلی که در قلبتان پنهان است خاموش کنید، اگر می خواهید از دست کمند شیطان در بروید این ها را خاموش کنید . من یک سالی یک وقتی این خانم در فامیل شوهرم یا فامیل همسرم یک جایی با من اینطور رفتار کرد و به من برخورد جلوی دیگران خجالت کشیدم بابا تمام شد به خدا . آن کسی که آن موقع این کار را کرد الان دیگر نیست، چون عوض شده است، تویی هم که این مطلب را شنیدی عوض شدی، تو هم الان یک آدم دیگر هستی . نمی خواهی یک آدم دیگر باشی ؟ زیرا تکبر و خود محوری، من، من …که در دل مسلمان پدید آید از آفت های شیطانی و القائات و وسوسه های او است . متکبرین عزیز، مژده !!! ابلیس از راه رسید و دقیقاً در تو خانه کرد . تو که دائم می گویی من، من می دانم، من میفهمم، من همه ی کارها را بلد هستم. در خانه ی ما یک خانمی هست که جمع و جور و جابجا می کند چون من نمی توانم زیاد راه بروم ، راستش را بخواهید خیلی هم حوصله ندارم، گاهی اوقات می گویم خانم، فلان چیز را بردار و بیاور می گوید حاج خانم نداریم . قربان شما بروم، من می دانم که داریم از جمله می خواستم امروز برای شب لوبیاپلو بگذارم گفتم لوبیا داریم .گفت نداریم دخترم آن ور خط بود و گفت مامان راست می گوید نداریم گفتم من می دانم که داریم بروید و پیدا کنید رفت فریزر را زیر و رو کرد و درآورد، ولی این خود محوری نیست این آگاهی به آن چیزی است که تو سر جایش گذاشته بودی . اما خیلی جاها هم می گوید فلان چیز اینطوری است می گویم حتماً راست می گوید دیگر با اینکه خیلی از مواقع می دانم ممکن است غیر از این باشد ولی هیچ وقت به او نمی گویم که نه، اینکه من می گویم درست است، شما سربند، روسری تواضع و بندگی را به سرتان بگذارید، آقایان، کلاه تواضع و بندگی را سرتان بگذارید، استکبار و خودپسندی را زیر پا بگذارید، طوق زنجیرهای تکبر را از گردنتان باز کنید . امیرالمومنین (ع) چقدر راجع به تکبر می گوید؛ می گوید تکبر مثل یک زنجیر و طوق دور گردنت است، اسارت تو است . می گوید این را از گردنت باز کن. تواضع و بندگی خدا را سنگر مبارزه با شیطان و یارانش قرار بده چگونه ؟ هرکاری را که می خواهی انجام بدهی برای خدا انجام بده، خیر می کنی به خاطر خدا، دست کسی را می گیری به خاطر خدا، خودت را دوست می داری، اشکال ندارد باید خودت را دوست بداری به خاطر خدا، خدایا تو من را آفریده ای که من از خودم مراقبت کنم، خودم را دوست بدارم . دیوانه نشوم، به خاطر خدا. اگر بچه هایت را دوست داری به خاطر خدا، اینقدر نگو پسرم، دخترم ، پس فردا می روند و در مسیر خودشان می افتند چون تو با شیطان دائم گفتی پسرم، سر از کجا در می آورند ؟ بدانید شیطان از هر گروه و طایفه ای لشکریان و یاران سواره و پیاده دارد که به وسیله ی آنها در شما نفوذ می کند . می دانید یعنی چی ؟ از شکمتان لشکر دارد، وارد می شود نفوذ می کند ، بخور…، حالا این دفعه چیزی نمی شود نه بابا. سالها پیش کسی قصد رفتن به عروسی داشت از من پرسید حاج خانم می خواهم عروسی یکی از اقوامم بروم گفتم به سلامتی، گفت آخر مشکلم این است که اینها اهل دین و دیانت نیستند و خمس نمی‌دهند، گفتم فقط مشکلت خمس است؟ گفت : بله ، گفتم اگر مشکلشان فقط ندادن خمس بود می گفتم عیب ندارد تو به اندازه ای که خوردی خمسش را بده ، می گفت نمی دانی چه عروسی هایی می گیرند، گفتم نه بابا تو لشکر شیطان بدجور دنبالت راه افتاده خوش آمدی وقت مرا هم نگیر. حالا آن موقع ها خیلی آرام تر و راحت تر جواب می‌دادم الان اینطور نیستم حوصله ام سر می رود می گویم بابا برو دیگر، برو وقت مرا بیخودی می گیری تو دلت می خواهد دستت را به شیطان بدهی ولی اجازه اش را از من بگیری.
پس بدانید شیطان از هر گروه و طایفه ای لشکریان، یاران پیاده و سواره دارد و می آیند نفوذ می کنند. امشب عروسی خیلی مجللی است یا تولد فلانی در فلان سالن هاست ، خیلی هم عالی خب برو. می گوید همه بی حجاب هستند خب تو باحجاب برو. نمی شود زشت است آبرویم می رود گفتم شیطان سوار گُرده ات شده بعد افسارت هم گرفته هِی می کند تو اصلا متوجه نیستی خب برو دیگر.
می گوید شما مثل قابیل نباشید، قابیل به برادرش برتری جست چون از اول نمی‌خواست برادرکُشی کند می گفت من از این بالاترم در حالی که نبود به برادرش برتری جست در حالی که خدا او را برتر نکرده بود. اگر تو دنبال برتری هستی اول ببین تو خصوصیاتی داری که خدا تو را برتر اعلام کند. می خواهد کنکور امتحان بدهد بعد جزء5 نفراوّل هم بشود، آیا بر این پنج نفر امتیاز پیدا کردن اینقدر کارکردی که انتظار داشته باشی رؤسای کنکور تو را جزء 5 نفر قرار بدهند؟ می گوید نه بابا حاج خانم آنقدر پارتی‌بازی هست، من نمی دانم اینقدر پارتی‌بازی هست در خانواده ی من همه دانشگاه رفتند کوآن پارتی ها ؟ هیچ کدام دانشگاه آزاد نرفتیم چون اصلا پولش را نداشتیم فقط 4 نفر از ما دانشگاه علم وصنعت درس خواندیم پس کو؟ آن موقع هر چه ما گشتیم پارتی پیدا کنیم نشد . قابیل به برادرش برتری جست در حالی که خدا او را برتر نکرده بود او خود را بزرگ می‌پنداشت به ورطه حسادت سقوط کرد. درّه حسادت خیلی درّه عمیقی است وقتی پایین افتاد کینه و خود محوری در دلش زبانه کشید. وقتی به اینجا رسید شیطان هم باد کبر و غرور در دماغش دمید فکر کرد عجب بزرگ شده کلّه اش گنده شده است سرانجام خداوند پشیمانی را بر او بار کرد، چون زد برادرش را کشت بعد پشیمان شد چه کاری کردم دید کلاغ زمین را می کَند تا چیزی را چال کند او هم فهمید که باید این کار را بکند رفت زمین را کَند برادرش را چال کرد. و هم وزن گناه قاتلان تا قیامت بر گردن اوست یعنی قابیل از آن روز که اولین نفر بود که آدم کشی را باب کرد تا روز قیامت، هر آدمی، آدم دیگری را بکشد هم وزن کار بد او، روی گُرده ی قابیل هم می گذارند زیرا که او آدمکشی را بدعت گذارد.
هان ای مردم در تجاوز و ستمگری افراط کردید. ما به کسی تجاوز و ستم نکردیم، ولی کردیم همه ی آن حرف هایی را که در جای جای این موبایل آمد و ندانستیم آیا اصلا درست است یا غلط بعد همه جا پخش کردیم ما تجاوز و ستمگری کردیم. من نمی دانم خانم یا آقای فلانی واقعا در سوئیس حساب داری اصلا من برگه حساب تو را دیدم؟ ولی به همه عالم آدم خبر دادم من متجاوزو ستمگرم آخر چه چیزی از آن حساب را به من می‌دهند که این غلط را می کنم. در تجاوز و ستمگری افراط کردید در زمین فساد به راه انداختید. کاری که اسرائیل کرد همه اینهایی که این سری در جنگ کشته شدند به گردن ماست ما متحد نشدیم، نشان دادیم از همدیگر بریدیم همه از هم جداییم دشمن فکر کرد عجب وقت خوبی است الان وقت سواری است می‌زنم داغونشان میکنم. نکرد؟ تو را به خدا دروغ می گویم من حرف بدی می زنم؟ من نمی گویم در این مملکت همه چیز بهشت برین است، نه. در خانواده 5 نفره تان نگاه کنید دو تا خواهر برادر با هم دعوا دارند، این با او قهر است، او سر ارث و میراث مشکل دارد، آیا می آیید سر خواهر برادر را ببرید چون دچار مشکل هستید؟ اگر یک نفر به خواهر برادر شما تعرض کند پدر صاحبش را در می آورید.
با خدا دشمنی، با مومنان به نبرد پرداختید شما را به خدا از تکبر، خودپسندی از تفاخر جاهلی بپرهیزید که سبب ایجاد بغض و کینه هاست و راه نفوذ و وسوسه های شیطان را هموار می‌کند.

نوشتن دیدگاه