منو

پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu 04 25 2024

A+ A A-

تفکر در آیات 20 و 21 سوره ذاریات

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: مطالب گوناگون
  • بازدید: 1295

بسم الله الرحمن الرحیم

در سوره ذاریات ، آیات 20 و 21 در قرآن می خوانیم، خداوند فرموده است: وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ ‎﴿٢٠﴾‏ وَفِي أَنفُسِكُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ‎﴿٢١﴾. در زمین برای اهل یقین نشانه هایی است و نیز در وجود خودتان، پس آیا نمی بینید. ببینیم یعنی چه، پروردگار عالم در دنیا به دو موضع انسان را دعوت به تفکر می کند.
موضع اول: نظاره بر زمین و هرآنچه که در آن است، من دائم می گویم که در اتوبان هم که داری رانندگی می کنی به این درختان بغل اتوبان یک نگاهی کن، خیلی چیزها برای فهمیدن دارد، حداقل اش مفرح است ، بگذار یک ذره به تو صفای دل دهد، این همه سبزی، این همه طراوت، این همه تکان های رقص دار، این برگ ها چنان تکان می خورند که انگار که پریرویان بسیار زیبا در حال رقص هستند، در حال باله هستند. که توسط این ها در دنیا اندیشه کنیم. اگر این ها این قدر قشنگ هستند، خالق آن ها چقدر قشنگ است؛ من همیشه می گویم: خدایا این ها این قدر قشنگ هستند، تو چقدر قشنگی؟ کی می شود تو را ببینم؟ می دانم وقتی من نیستم می توانم او را ببینم ولی خب حالا آدمیزاد است دیگر، هوس می کنم که الان هم ببینم. یک موضع دعوت به تفکر با نظاره بر زمین و آن چه که در آن وجود دارد.
خداوند یک موضع دیگر هم دارد، نگاه به درون خودمان؛ وَفِي أَنفُسِكُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ؛ نگاه به درونمان که خیلی عظیم تر است، چرا عظیم تر است؟ چون نجات بخش واقعی انسان، درون انسان است، بیرون هر چیزی به ما می گویند ما یک موضعی جلوی آن می گیریم؛ نه این طوری نیست، تو اشتباه می کنی، حالا می دانیم که طرف درست می گوید ولی خودمان را نمی خواهیم بشکنیم. نه تو اشتباه می کنی، من می دانم این طوری نمی تواند باشد اما درونت به تو دروغ نمی گوید، تو کلاه سر او بگذاری ولی او به تو دروغ نمی گوید، من به خودم می گویم، شما را کار ندارم، تا کی می خواهی به این اطرافت زل بزنی، ساعت ها به آن نگاه کنی بعد از دیدن همه چیز به خودت بگویی: آخر آن ها حق انتخاب ندارند که این قدر خوبند، این آدمیزاد چه طور خودش را درست می کند! این ها حق انتخاب ندارند، درخت حق انتخاب ندارد، که، باید سبز، شود باید برگ بدهد بار خود را بدهد باید این طوری باشد باید آن طوری باشد و حق انتخاب ندارند بر اساس برنامه ای که خداوند آن ها را برنامه ریزی کرده است این ها عمل میکنند غیر از این هم نمی توانند باشند، صد البته ولی یادتان باشد این جواب و این نگاه یک سفسته ی بزرگ است برای این که از زیر بار مسئولیت در بروید، پس خداوند دعوت می کند فقط به درون خودت نگاه کن بدان در این عالم کسی به جای تو بار مسئولیت تو را نخواهد کشید، نه پدرت نه مادرت نه همسرت نه فرزندانت نه دوستانت، هیچ کس در این عالم بار مسئولیت من و شما را نمی تواند بکشد، باید ای انسان روی پای خودت بایستی باید ای انسان به خدای درونت تکیه کنی، مسئولیت اعمال و اندیشه هایت را بپذیری، پس اگر می خواهی نیاز به کسی نداشته باشی؛ گاهی اوقات می گوییم نه نمی خواهم به کسی نیاز داشته باشم، اشکال ندارد، نمی خواهی که به کسی نیاز داشته باشی، بارت را کم بردار، بار دنیاییت را کم کن و کم کن.
عبید زاکانی در رساله دلگشا خیلی قشنگ می گوید؛ اعرابی را گفتند، اعرابی اصطلاحی است که به عرب بادیه نشین می گویند در بیابان با چیزهایی که در بیابان گیر می آورد زندگی می کند ، اعرابی را گفتند زندگی را چگونه می گذرانی؟ گفتند تو چه طوری زندگی می کنی؟ اعرابی گفت نه چنان که خدواند تعالی بخواهد، نه چنان که شیطان بخواهد، نه چنان که خود بخواهم، به او گفتند چه طور چنین چیزی ممکن است؟ اعرابی گفت: از آن جهت که خدای تعالی می خواهد عابد باشم و من چنان نیستم، شیطان می خواهد کافر باشم، من چنان نیستم، خودم می خواهم شاد و خوش روزی و دارای ثروت کافی باشم، این هم نیستم. چه قدر قشنگ است ما چه قدر شبیه اعرابی هستیم ،نه دل به شیطان می دهیم خودمان را بسازیم به او بگوییم هر چه که شد شد ،همه اش در این دنیا، شیطان تو برای من درست کن، من بخورم، بخوابم، کیف کنم، نه حاضریم با خدا وارد معامله باشیم بگوییم: هر چه تو می گویی گوش می کنم ، این جا اندکم دادی، دادی. ولی آن طرف من را داشته باش و نه آن چیزی دلمان می خواهد انجام می دهیم، چون دلمان مانده است بالاخره خدایی باشیم یا شیطانی باشیم.
روزهای عجیبی پشت سر می گذرانیم اما یادمان باشد این همه فجایع سختی ها مشکلات بلایا بیانگر پایان دنیا نیست، فکر نکنید دنیا دارد تمام می شود اصلا از این خبرها نیست اما علائم آشکار و محکمی وجود دارد که دارد اعلام می کند: ایّها الناس ای مردم، نسخه های قدیمی شاکله ها یتان، زمانش پایان یافته، دیگر جواب نمی دهد؛ با موبایلت کار می کنی یک برنامه ای تا این موقع جواب می داد حالا دیگر از این به بعد درست جواب نمی دهد خب باید چه کنی؟ باید برنامه ات را به روز کنی .شاکله های ما قدیمی است دیگر جواب نمی دهد پس به درون خودتان بروید. مارها وقتی می خواهند پوست بیندازند، یک کنجی، یک سوراخی را پیدا می کنند داخل آن می روند، از چند روز تا چند هفته داخل آن می مانند تا پوست کهنه را بکنند و پوست نو بیاورند، بعد ازگذران آن زمان با یک پوست شفاف و نو و زیبا بیرون می آیند. این روزها زمان پوست اندازی انسان ها فرا رسیده است، به درونتان بروید، خودتان را نگاه کنید، با زشتی های خودتان روبرو شوید تا زشتی ها را نبینید، نمی توانید از آن ها جدا شوید، همانند معتادی که از دست اعتیاد خودش به تنگ نیاید، تو نمی توانی ترکش بدهی، هر معتادی که ازدست خود به تنگ آمد، آن را می توانی شما ترک بدهی و به او هر کمکی می خواهد بکنی. بیاییم مثل آن اعرابی باقی عمرمان را سپری نکنیم، دنیای خودمان در پریشانی و آخرت خود را در تباهی داخل نکنیم. محرم امسال همان سوراخی است که باید داخل آن فرو بروید، در پایانش با ماهیت زیباتر و شایسته تری خارج شویم، غیر از این راهی نداریم و حتما هم موفق می شویم، اگر بخواهیم، اگر طالب آن باشیم و اگر تحمل سختی آن را دشته باشیم چرا؟ چون حمایت مولا حسین بن علی (ع) و یاران با وفایش را در صحرای کربلا را پشتیبان خودمان داریم، هرشب مگر نمی گویی یا حسین، مگر فریاد نمی زنید؟ یا حسین، یا حسین ها را چگونه می گویی؟ یادتان باشد موقعی که داد می زنید موقعی که هوار می زنید، آن موقع که از صمیم قلب به سینه های تان می زنید، حمایتتان را از مولا حسین بن علی (ع) دریافت می کنید، خب این حمایت را می خواهید کجا ببرید؟ برای این که بازار کسب و کار اوج بگیرد به چه دردت میخورد؟ باز درمی آوری، خرج می کنی می خوری، معذرت می خواهم دستشویی می روی، می آیی سرهزارتا هم کلاه می گذاری، آخر سر هم برای خودت دردسر درست می کنی، این حمایت را برای این به کار ببر که نسخه درونت را عوض کنی، یک آدم دیگر بشوی؟ یک انسان دیگر؟ اگر هر کدام ما تغییر کنیم مطمئن باشید جامعه بشری را می توانیم تکان دهیم.
یادمان باشد بدان کی هستی، تا ندانی کی هستی، نمی فهمی چی باید بخواهی اگر من ندانم یک خانم هستم در مغازه لباس مردانه بروم، چه بگویم آقا کت شلوار بده؟ ببینید من باید بدانم من یک خانم هستم پس نمی توانم کت و شلوار بگیرم باید بگویم چه؟ باید بگویم من یک خانم هستم به من روپوش بده، چادر بده و یا پیراهن بده یا بالعکس یک آقا. اول باید بدانید چه کاره ای، برای آن که بدانی چه کاره ای اول آن داخل را اصلاح کنیم، از این مزن هردمی که در آن هستیم، بیاییم، ما مزن هر دمیم، باید از این مزن هردم بودن خارج شویم، ما نمی توانیم مسلمان باشیم، در حسینیه در مجامع دینی یک طوری رفتار کنیم، در مجامع مهمانی و خانوادگی یک طور دیگر که اگر چنین کردیم آدم های رو راستی نیستیم آدم رو راست نبود باید هر چیزی انتظار داشته باشد، مواظب انتخاب هایتان باشید. اول محرم گفتم درست انتخاب کنید به جا انتخاب کنید.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید