منو

جمعه, 15 آذر 1404 - Fri 12 05 2025

A+ A A-

پرسش و پاسخ شماره صد و سی و دوم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: پرسش و پاسخ
  • بازدید: 60

بسم الله الرحمن الرحیم

در خطبه 223 نهج البلاغه آقا امیرالمومنین می فرمایند: ای انسان چه چیز تو را بر گناهکاری گستاخ کرده است؟ حالا چه فکر کردی، که در مقابل خدا می ایستی و گستاخی می کنی ؟ خودت، خودت را فریب دادی که می توانی…

جواب از جمع: آیه ی يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ، ما را کرمش فریفته به پشتوانه کرمش ما این همه گناه کردیم نمی گویم کار درستی کردیم ولی به همان کرمش آویزان هستیم.
استاد: پس خدا کار بدی کرده که کرم کرده است.
ادامه صحبت : خدا می گوید من اینقدر کریم هستم بربک الکریم، همانجا می گوید می دانم به کرم من امید داشتید.
استاد: نه، می گوید شما با خدای کریم و بخشنده، بد رفتار کردید، غرور پیدا کردید...
ادامه صحبت: منظورم این است که وقتی که با کرمش گناه کردیم با فضلش هم امید به بخشش داریم.
استاد: بله، اگر برگردیم خودش گفته می دهم.
صحبت از جمع : گاها شما در جلسات اشاره می کنید که طلب کنید فلان خطا را نکنید من حَسَب تجربه خودم به نظرم می آید ترک این این کارها واقعا یک دفعه ای نمی شود، چون ما یک عمری با یک چیزهایی تربیت شدیم نه آن اشراف را دارم که مثل یک پزشک ریشه یابی کنم و بزنم به ریشه کلا از بین برود شاید هم چنین راه حلی نباشد حرفم این است که برای من اینطور بوده که اشکالات و خطاها چه مسائل اخلاقی، چه ترک محرمات هرچه را که شما بگویید انجام ندادن شان یک مسیر است، یک راه حل هم بیشتر ندارد هر کسی می خواهد در جهت اصلاح خودش برود آن هم فقط مراقبه است خودم در روز مراقبه کنم، این خطا را کردم، چرا این کار را کردم، مگر قرار نبود آن کار را بکنی، در ادبیات به این موضوع مشارطه می گویند، مگر قرار نبود این کار را نکنی، چرا انجام دادی، دیگر انجام نده، این مسیر تکرار تکرار تا اینکه به مرور زمان باعث می شود ملکه ذهنم بشود، من برای خودم چیزی غیر از این ندیدم نکته بد ماجرا این است که اگر یک ترکی اتفاق بیفتد یا یک مدتی پشت آدم باد بخورد ممکن است حتی این دوباره برگردد برای من اینطور بوده که باید بیایم سر خط دوباره روی خودم کار کنم سوال من این است آیا این چیزی که من تجربه می کنم می گویم یک نقص است یا راه دیگری هم هست یا فقط همین مسیر است؟
استاد: مطلب این است چون در طول این سال ها که گذراندم مجبور بودم داروهای خاص می خوردم بعضی از داروها هست که دکتر می گوید به هیچ عنوان این ها را یک باره قطع نکنید وگرنه صدمه می خورید یعنی برای قطع این قرص که تازه حتی به بدن ضرر هم می زند و باید عملا ترک بشود، دکتر یک دوره می دهد امروز اینقدر را کم میکنی هفته بعد اینقدر هفته بعد اینقدر تا به صفربرسی. در مورد گناهان هم همانطور که شما گفتی هیچ کس نمی تواند یک شبه یک گناهی را ترک کند و از آن فرار کند مراقبه می کنید بعضی ها برای خودشان یک مرز قائل می شوند، بعضی ها برای خودشان تنبیه قائل می شوند که اگر دوباره تکرار کردی مجبوری این کار را بکنی یا باید چنین چیزی را طی بکنی. یک خانمی بود از لحاظ مالی وضع خیلی بدی داشتند دختر بزرگش چاق شده بود برای خاطر این که بتواند خودش را جمع و جور کند به قرآن قسم خورد که دیگر برنج نمی خورم یعنی برای خودش یک قسمی خورد که نمی تواند بشکند و این یک وزن وحشتناکی پایین آورد چون برای خودش یک چیزی تعیین کرد یک پاسدارخانه ای درست کرد که از آن نمی تواند عبور کند، یک فرد دیگری مثل شما می آید تصمیم می گیرد ما الان می گوییم آقا بوق اضافه نزن، شما فکر کردید از فردا اصلا نمی زند شاید اگر در روز 10 تا بوق اضافه می زد دوتایش حذف بشود چون برای دوتایش یادش می افتد، قول داده بودم نزنم، هیچ کدام از آن چیزهایی که طی سالیان ما عادت کردیم به سادگی نمی توانیم از گیرش در بیاییم بلکه برای آن باید یک طرحی تهیه کنیم، تهیه این طرح به توان آدم ها بستگی دارد که تا چه اندازه می توانند ترک عادت کنند، بعضی ها ترک عادت هایشان خیلی سخت است بعضی ها ساده تر و راحت تر است. با خودتان عهد کنید هیچ چیزی به اندازه دفترچه تعهد شما، شما را مجاب نمی کند چه چیزی را انجام بدهید یا انجام ندهید، برای خودت بنویس و بطور حتم موفق می شوی. حتما این کار درست است.
ادامه صحبت از جمع : تجربه خودم را می گویم به نظر من این صحبتی که شما کردید شرط لازم است کسی بخواهد یک رشد روحی پیدا کند، محال ممکن است شما ساعت ها هم کلاس بروید سال ها استاد ببینید تا زمانی که چنین سیستمی که هی مراقبه، چک کردن، تلاش، مراقبه، اگر چنین چیزی نباشد با هر ادبیاتی یا شکلی، اگر کسی نداشته باشد من می توانم بگویم محال است پیشرفت بکند چون این شرط لازم است، مثل موتور برای ماشین است.
استاد: حتما لازم است. اول کلام آقا امیرالمومنین(ع) عرض کردم فرمودند؛ قاضی و محکوم خودت هستی، شما انجام دهنده عمل هستی و خودت به این عملی که انجام دادی باید نظارت کنی و برای آن حکم صادر کنی اگر نکنی موفق نمی شوی، به مرور هم می توانی این را بهتر و بهتر کنی.
صحبت از جمع: دوستمان آیه قرآن گفتند که دو کلمه ایست که من از آن لذت می برم یکی فضل خداست یکی کرم خدا، آنجایی که آدم باید به فضل و کرم خدا امیدوار باشد و آنجایی که باید به فضل و کرم خدا مغرور نشود یک مرز است که باید آنرا آدم پیدا بکند یک خوف و رجایی هست که روی آن مرز اگر برود که نه از آنطرف بیفتد که ناامید بشود نه از اینطرف بیفتد که بخواهد پرت بشود.
استاد: دوستمان این را گفتند که وقتی ما می خوانیم که خداوند می گوید ای انسان چه شده که تو اوج گرفتی نسبت به خدایی که کریم است، خودش گفته کریم هستم پس منم اوج می گیرم پس تقصیر ما نیست نه؛ خدایی که کریم است یعنی وقتی تو می دانی مقابلی با خدایی که کریم و بخشنده است بهتر است که در انجام کارهایت دقت بیشتری کنی، آیا تو می توانی به اندازه آن خدا بخشنده باشی؟ اگر می توانی آنقدر بخشنده باشی خوب است مقابل آن خدا بایستی می گویی من هم هستم من هم می توانم ولی وقتی شما نمی توانی چنین کاری بکنی پس بهتر است زمین بنشینی و نسبت به این خدا غره نشوی. بحث این است.
صحبت از جمع: گفتگوی من به صحبت دوستمان نزدک تر است جایی هم که ما را بازخواست می کند باز خودش دارد جواب را به ما می دهد می گوید که به چه چیزی چنگ بزن، به همین یادآوریِ کرم من چنگ بزن.
استاد: قشنگ است ولی مهم این است شما از آن غره شدن پایین آمده باشی اگر در آن مرحله غره شدن هنوز ایستاده باشی این کریم بودن را متوجه نمی شوی.
ادامه صحبت از : بله منظورم اینست که اینقدر کریم است که خودش عذر گناهمان را جلوتر می گوید می دانم که چون مغرور شدی به کرم من این کار را کردی.
استاد: دقیقا بیا پایین من اینجا هستم ، اگر تو درک بکنی که اشتباه کردی و غره شدی نسبت به پروردگارت من کریم هستم می بخشم، مهم این است که درکش کنیم.

نوشتن دیدگاه