منو

جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri 04 26 2024

A+ A A-

رمضان پنجره ای به سوی حقایق الهی بخش دوم

 بسم الله الرحمن الرحيم

میلاد خاتم پیامبران سید رسولان محمد مصطفی "ص"و  فرزند گرامیشان ششمین  ستاره ی تابناک آسمان ولایت آقا امام جعفر صادق ع را به عموم مومنین  جهان علی الخصوص به پیشگاه امام عصر عج ا... تعالی فرجه الشریف تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

در جلسات گذشته مبحثی را آغاز نمودیم و در آن به بحث روزه داری و ماه رمضان پرداختیم باشد که توفیقی حاصل شود که امسال به گونه ای متفاوت در این ماه ، ماه مهمانی خدا وارد شویم انشاا...

در حدیث معراج داریم که خداوندخطاب  به پیامبروالا مقامشان فرموده اند : ای احمد اگر دوست داری پارساترین مردم باشی . خوب دقت کنید تمام دستورات از حالا تا ماه رمضان داره دانه دانه صادر می شود. اگر دوست داری پارسا ترین مردم باشی نسبت به دنیا بی رغبت و به آخرت تمایل داشته باش رسول خدا پرسیدند  ای پروردگار من چگونه در عمل نسبت به دنیا کاملا          بی رغبت باشم؟پس پروردگار فرمود :از خوردنیها ونوشیدنیها و پوشیدنیها به کمترین مقدار بسنده کن برای فردای خود چیزی ذخیره ننما دائما به یاد من باش سپس فرمودند شبت را چون روز نگه دار ، روزت را چون شب قرار ده . حضرت پرسیدند چگونه چنین کنم؟پروردگار فرمود خوابت را نماز ، طعامت را گرسنگی قرار ده.یادتونه دیروز در مورد خوابیدن در سجاده می گفتم ، گفتم این یک دانه توفیق را هم داشتم از من گرفته شدچون آن وقتها روی زمین می نشستم نماز می خواندم و آخرش که سلام می دادم سجده شکر به جا       می آوردم گاهی ذکری به جا می آوردم در همان زمزمه و بهترین خواب بود ، فرمودند خوابت رانماز،طعامت راگرسنگی قرار ده کسی که گرسنگی را روشنی چشم و شادی قلب خود محسوب کند وارد بهشت            می سازم.من نمی گویم ،دستور مال من نیست خوب گوش کنید مستقیم از جانب خداست برای پیامبرش ما کی هستیم ؟ امت آن پیغمبر.سپس پروردگار فرمود ای احمد ای کاش مزه ی گرسنگی ،سکوت ، خلوت ،  تنهایی و آنچه را که به خاطر این اعمال حاصل می شود را می چشیدی. پیامبر گفت:پروردگارا میراث و حاصل گرسنگی چیست؟پروردگار فرمود حکمت و راهیابی به حقایق ،حفظ قلب از وسوسه های شیطان ، تقرب و نزدیکی به من و حزن دایم و نجات از شادیهای مستانه کم خرجی بین مردم ، اظهار گفتار حق  ،آزاد شدن از نگرانی از اینکه زندگی او به سختی بگذرد یا به آسانی .

من به شخصه نه از الان از خیلی سال پیش هیچ وقت نگران این نبودم که اگر نباشه بخوریم و بپوشیم چی؟   چون همیشه دیدم خداوند بنده ای را که به زمین می فرستد سهمش را به زمین می فرستد اگر به سهمش قانع باشد.یک جاهایی اگر می بینید مردم زیاد غر می زنند برای این است که به سهمشان قانع نیستندبیشتر از سهمشان می خواهند. من با همه قشری رو به رو هستم ،هیچ کدامتان مثل من روبه رونیستید.هر کسی در شغل خودش با قشر مخصوص خودش در ارتباط است من تنها کسی ام که با هفتادودو ملت روبه روهستم .از سطح تحصیلاتی و فرهنگی و مالی و اقتصادی گرفته و الی آخر از سنین مختلف و مردو زن . من به شما بگویم ندارها در مقابل سختی معیشت کم تر غر می زنند تا داراها ،هر چی میکشم از دست این داراها میکشم هر چی غر می شنوم از داراها میشنوم هر چی بیشتر دارند بیشتر نگران اند ای وای اون چی شد این چقدر گران شد اون را حالا چی کار کنم؟ بابا تو که هنوز داری ! تو چه میدانی که همین جمعه امام زمانت نیاد؟شاید آمد. ولی امام زمان بیاید بهت امنیت میدهد نه پول.حواسها جمع باشد.

پروردگار فرمودند :" ای احمد ! آیا می دانی بنده من در چه شرایطی از همه وقت به من نزدیکتر است ؟"

این سوالی است که همه بزرگان عالم که به آگاهی و معرفتی رسیدند همیشه برایشان مطرح بوده است چون می خواهند بهترین حالت را نسبت به پروردگارشان دارا باشند.  جستجو می کنند پاسخ این سوال را که بنده در چه شرایطی از همه وقت به خدایش نزدیکتر است ؟ این پاسخ بزرگ و عظیم را پروردگار به پیامبر خاتمش عنایت می فرمایند .

 پیامبر(ص) گفت : " پروردگارا نه ! نمی دانم . "

پروردگار فرمود : " آنگاه که گرسنــــه یا در حال ســــجده باشد . "

این گرسنگی چی دارد؟ چه رمزی در دلش نهفته است که خدا خط مشی بزرگ  برای هر سالک راه حق گرسنگی و سجده راتعیین کرده است. انسان از طریق گرسنگی می تواند میل های خودش را نفی کند . می بینید که وقتی گرسنه هستید به هیچ چیز دیگری اندیشه نمی کنید چون گرسنگی در وجود شما نشسته است . گرسنگی میل های شما را نفی می کند ، این چنین نفی را می گویند نفی انانیت.  از طریق سجده کردن انسان احساس هست بودن در مقابل خدا را از دست می دهد . عاملی که مخرب است و باعث می شود ما به همه کاری دست بزنیم این هست که بگوییم ما هستیم ، ما بلد هستیم ، ما می دانیم ، ما می توانیم آن هم در مقابل چه کسی ؟ در مقابل خدا . در مقابل خدا همیشه خودمان را یک چیزی می دانیم . سجده یعنی به خــــاک رفتن و کسی که به خاک رفت در مقابل اونی که به خاک رفته است هست خودش را از دست می دهد ، فقرش را احساس می کند ، بی چیزی خودش را در مقابل خدا احساس می کند . چرا از جانماز زود بلند می شوی ؟ نماز تمام شد لااقل یک سجده بکن . توی سجده یکخورده با خدا حرف بزن، بهش بگو من امروز نفهمیدم فلانی را رنجاندم ، امروز نفهمیدم سر اون داد زدم ، امروز نفهمیدم خوشم اومد روسری ام را کشیدم عقب تر یک سر و گوشی جنباندم تو خیابان لااقل  بگو شاید مورد بخشایش قرار بگیری. همه اینها برای این است که انسان به حقیقت قدسی خودش دست پیدا کند . ما دارای یک حقیقت قدسی هستیم یک طبیعت حیوانی و ماده . طبیعت حیوانی مان را خوب می شناسیم ، خوب هم تا به حال ازش بهره بردیم ( تو همه زمینه ها ) ، هر کی هم می گوید نکردم دروغ می گوید ؛ اما حقیقت قدسیمان را چقدر می شناسیم ؟ هیچی ! چرا ؟ چون اصلا خودتان را نمی شناسید . شما اول خودتان را بشناسید تا پروردگارتان را بشناسید. سخن آقا رسول ا.. (ص) است . سخن من نیست که ، ایشان فرمودند : "خودت را بشناس تا خدایت را بشناسی ." . با طبع حیوانی صرف نمی توان با عوالم عالم مرتبط شد . شاعر می گوید :

تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون        کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد ؟

شما تا وقتیکه از توی این حسینه پاهات را بیرون نگذاری کوچه را می توانی بروی ؟ نمی توانی ؟ از اینجا بروی بیرون می توانی به کوچه پا بگذاری . تو که در طبیعت حیوانی صرف باقی ماندی چطور می توانی گذر کنی به حقایق آدم ؟ یکی از فواید روزه غلبه بر طبع حیوانی است تا به فضای قدسی دست پیدا کنید . به همین دلیل هم باید دائم به خودمان گوشزد کنیم : " تو که از عالم طبیعت و ماده بیرون نمی روی تو را به کوی حقیقت راه نمی دهند .".  هر وقت دیدی خیلی به جسمت ( به عالم جسمت ) چسبیدی و در حال حمال کردنش هستی یادت بیاد ؛" اینجوری به کوی حقیقت راهت نمی دهند." ( حالا میرود از فردا ریاضت کشی ، با روزی یک دانه بادام سر می کند . نداریم ! گوشت نمی خورد . نداریم ! در دین ما چنین چیزی نداریم . همه چیز در اعتدال است . ) در شب قدر کسی به کوی حقیقت نظر می تواند بکند که حداقل با بیست و چند روز روزه داری به طبیعت مادیش غلبه کرده باشد . با رعایت همه قوانین حلال و حرام یک نحوه هماهنگی با امام زمانش (عج) که صاحب شب قدر است ، پیدا کرده باشد . این مقام ، از مقام ملائکه هم بالاتر است چون حقیقت انسان روح است که مقام همنشینی با خــــداست . روزه ماه رمضان برای رسیدن به حقایق معنوی راه بسیار فوق العاده ایست . از همان اول راه نیتتان را وسعت بدهید تا بالاترین نتیجه را بدست آورید . ماه رمضان ماه مقدسی است عین سرزمین الهی ، ( دیدید اول جلسه راجع بهش حرف می زدم ، اگر کسی محرم نشود نمی تواند وارد مکه شود . اجازه ورود ندارد) ، به ماه رمضان هم بدون روزه نمی شود وارد شد ، مگر آندسته از افرادیکه عذر شرعی دارند و نباید روزه بگیرند اما مفهومش این نیست که از عالم روزه داری دور بایستند .پاشو سحر سحری بخور ، نمازت را بخوان ، در طول روز آن اندازه ای که باید بخوری و بیاشامی که جسمت ضرر نکند ، آنرا بخور اما نه در ملأ عام . با کی مخالفت می کنی ؟!  با کی جنگ می کنی که وسط خیابان هم می خوری هم می آشامی ؟ تذکر هم که بهت می دهند می گویی برو بابا ! این همه مملکت ! هیچکس روزه نمی گیرد چی می شود ؟

صحبت از جمع : سیگار می کشند .

ادامه صحبت از استاد : سیگار می کشند، راست می گویند ، چقدر سیگار می کشند . سیگاری در تمام سال برای همه مضر است در ماه رمضان صد ها برابر مضر است( ما می گوییم) .  تا انسان از خودش فانی نشود به حق باقی نمی شود .

.وقتي وارد حرم امن خدا مي شوي بايد محرم بشوي ، تو محرم شدن بايد از اميال نفس اماره محروم بشوي ، وقتي محرم مي شوي ديگر نمي تواني نظر نا مشروع به كسي بيندازي ، نظر حرام به كسي بيندازي . از كليه اميال نفساني شهواني بايد خارج بشوي تا بتواني به مسجد الحرام وارد شوي و از بركات مسجد الحرام بهره مند شوي؛ براي ورود به سرزمين ماه رمضان هم بايد روزه دار شوي و گرنه راهت نمي دهند و ملائكه هم به استقبالت نمي آيند مگر آنهايي كه عذر شرعي دارند و تظاهر به روزه داري نمي كنند . اگر درست وارد اين ماه شويد تو اين ماه انواري از حقيقت بر عقل و قلبتان مي تابد ، براي چي ؟ تا شايستگي شب قدر را پيدا كنيد و از مزاياي شب قدر بهره مند شويد . در عيون اخبار الرضا جلد يك آمده ، كه پيامبر اكرم (ص) فرموده اند : اي مردم در ماه رمضان در هاي بهشت باز است از خداوند بخواهيد آنها را بر شما نبندد ؛ درهاي جهنم بر شما بسته است از خداوند بخواهيد اين درها را بر روي شما باز نكند ؛ شياطين در بندند از خداوند بخواهيد آنها بر شما مسلط ننمايد . ماه رمضان از فرصت هاي طلايي است كه انسان با قدم گذاشتن در اين ماه مي تواند زندگي آزادانه بدون وسوسه شيطان را تجربه كند . ما در طول سال هميشه در بنديم چون شيطان هميشه به ما حمله مي كند با ورود به ماه رمضان شيطان دستش بسته مي شود مگر اينكه تو بروي سراغش تا نروي سراغش دستش بسته مي شود . ما گاهي اوقات احوالاتمان تو ماه رمضان متفاوت مي شود ؛ هميشه بعد از ماه رمضان مي آيند پيش من خانم ... اصلاً تو ماه رمضان نمازم يك جور ديگه بود ، ذكر هايم يك جور ديگه بود چرا بعد از ماه رمضان نيست ؟ سؤال است براي همه . خدا دست شيطان را بسته ، خدا شيطان را مي بندد  تا بنده اش در اين ماه در درون خودش كشش هاي بنده بودن را تجربه كند . الهي قربانش بروم من چقدر با محبت است ، چقدر با محبت است ، چقدر من را دوست دارد ، چقدر شما را دوست دارد ، دست شيطان را يك ماه مي بندد ، مي گويد بچش بي شيطان زندگي كردن و با خدا بودن چه كيفي دارد كه بعد از يك ماه تو انتخاب كني . در ماه رمضان نمازتان ، ركوع و سجودتان با قبل متفاوت است ، حلاوت و شيريني آن را به جانتان مي ريزد . اين را به شما مي دهند كه بگويند اگر تو زندگيت درست سير كني تو هر سن و سالي به اين خواهي رسيد ؛ زندگي آزاد بدون وسوسه هاي شيطاني اما بهت مي گويند نگهش دار ، مي تواني ؟ هدايت و فيض هميشه از خدا شروع مي شود انسانها بايد دنبال فيض را بگيرند . خدا فيض را مي دهد مگر آفتاب نگذاشته است ، مگر خورشيد نگذاشته است كه تو از نورش بهره مند شوي اگر بروي توي صندوق خانه قایم بشوي تقصير كي است ؟ تقصير خودت است ديگه . فيض هميشه از خداست از آن شروع مي شود و آدمها بايد دنبالش بروند ، فيض ماه رمضان هم از خدا شروع مي شود و شيطان در اين ماه به ما بسته مي شود اما متأسفانه عده اي بعد از عيد فطر شيطانشان را پيدا مي كنند و دست و بالش را باز مي كنند ، عزيز دلم كجا بودي ؟ خسته شدي شرمنده ام ، مچ هايت درد گرفت،  بگذار من دست هايت را باز كنم . عده اي هم همان هفته اول ماه رمضان جا مي زنند و  دنبال شيطانشان ميافتند ، عده اي هم هفته دوم و الي اخر . بر خلاف تصميمي كه اول ماه گرفته بودند . ما از حالا شروع كرديم كه شما دو سه روز به ماه رمضان تصميم نگيريد از حالا عزم هايتان را جزم كنيد . حافظ مي گويد:

عكس روي تو چو در آينه جام افتاد                              عارف از خنده مي در طمع خام افتاد

آينه جام يعني قلب ، يعني شور و نشاطي كه در قلب انسان بوجود مي آيد، وقتي كه شيطان بسته مي شود عكس انوار الهي به قلب انسان نقش مي بندد آنوقت آدم تو طمع خام مي افتد كه ديگه من عارف شدم ، من والا شدم ، من احوالات معنوي دارم اين احوالاتم هم هميشگي است . در حالي كه نمي داند بستن شيطان كه لطف پروردگار است ، لطفي است بدون ارزيابي استحقاق بنده ها . خدا اول ماه رمضان ارزيابي نمي كند كه تو استحقاق اين را داري كه شيطان را بهت ببندد يا نداري . مي گويد يكسان به همه تان مي دهم برويد تو ببينم چكار مي كنيد . همه فكر مي كنند با انجام دادن كار هاي تو ماه رمضان اين احوالات به وجود آمده اما غافلند اگر اينطوري بود كه بعد از مدتي همه اولياي الهي بودند كه ، پس كو اين همه اولياي الهي پس چرا نداريم ؟ دست شيطان بسته است از طرف خداوند آغاز شد فيض. حالا وظيفه ماست كه بر نامه ريزي كنيم و عوامل ورود شيطان را به زندگي خودمان بيرون كنيم . اگر اين آموزش را در طول ماه رمضان گرفتيم بعد از ماه رمضان هم كه دستهاي شيطان باز مي شود با رجوع به بندگي خدا در ماه رمضان حلاوت بنده بودن را چشيده ايم ، با رجوع به بندگي خداوند ما خودمان دوباره شيطان را مي بنديم چون ياد گرفتيم خدايمان يادمان داد ديگه تو ماه رمضان . فقط بايد زندگي ماه رمضان را الگو قرار بدهيم . از صبح تا غروبي كه روزه است روسري اش را روي سرش نگه مي دارد همچين كه اذان گفتند قبل از هر چيزي روسري اش را بر مي دارد مي گويد آخي خسته شدم ، مردم ؛ تو هم روزه گرفتي ؟ بگير روزه ات را بگير . تو روزه نگرفتي . از ثمرات ديگر ماه رمضان اين است كه انسان به نقطه اي برسد كه  انتظارش از روزه به كمتر از لقاء حضرت حق در روز عيد فطر ختم نشود . شاعر مي گويد :

روز عيد است و من مانده بر اين تدبيرم                        كه دهم حاصل سي روزه و ساغر گيرم

ساغر محبت به حضرت حق و دريچه ورود به زندگي ديني است ، تو همين راستاي محبت به خودش محبت به اهل بيت را به ما عطا مي كند . در علل الشرايع جلد يك آمده : شعيب ازحب خداي عزو جل آنقدر گريست تا نابينا شد ، خداوند بينايي او را بهش بخشيد . دوباره آنقدر گريست تا نابينا شد ، دوباره خدا بينايي او را بخشيد . تا چهار بار اين اشك ريخت نابينا شد و خدا هم بينايي اش را به او بخشيد آخر حق تعالي فرمود اي شعيب تا كي اينطور مي كني ؟ اگر از خوف جهنم اشك مي ريزي تو را از آن آزاد و رها كردم اگر از شوق به بهشت گريه مي كني بهشت را برايت مباح كردم . شعيب عرض كرد : پروردگارا تو مي داني كه نه از خوف جهنم مي گريم و نه از شوق بهشت اشك مي ريزم بلكه حب و شوق تو قلبم را فرا گرفته بطوري كه صبر نمي توانم بكنم .

اگر از شوقِ به بهشت گريه مي كني ، بهشت را برايت مُباح كردم . شعيب (ع) عرض كرد : پروردگارا ! تو مي داني كه نه از خوف جهّنم مي گِريم ، نه از شوق بهشت اشك مي ريزم بلكه حُبّ شوق تو قلبم را فرا گرفته بطوري كه صبر نمي توانم بكنم ، مگر اين كه تو را ببينم . پيغمبر خدا گفت ، از خودم نمي گويم ، مگر اين كه تو را ببينم . خداوند به او وحي فرمود : حالا كه چنين است كليم و هم سخنم موسي بن عمران را بزودي خادم تو بكنم . مي دانيد كه چطور موسي كليم الله از ترس فرعون فرار كرد و به دره اي رسيد كه شعيب (ع) در آن زندگي مي كرد و ده سال در كنار شعيب نبي خدمت كرد و زندگي كرد . بزرگي مي گفت : از خدا تقاضا كردم كه خدايا محبتت را مي خواهم ، خدا محبت حضرت علي (ع) را به قلب من هديه فرمود ، سراپاي وجودم با محبت آن حضرت پُر شد . فهميدم حقيقتادعايم را اجابت فرمود . در بحارالانوار ج 24 آمده است كه امام باقر (ع) فرمودند : نَحنُ واللهُ وَجهُه – به خدا قسم ماييم وجه خداوند . خداوند در اين صورت جزاي روزه ما را به ما داده است . در عُدة الدّاعي و نجاح الساعي ابن فهدحلی آمده خداوند فرمود : اَلصَّومُ لي و اَنا اُجزَی بِه – روزه براي من است و خودم جزاي آن هستم . وقتي بخواهد خودش را به ما بدهد بايد قلبي به ما عطا كند كه بتوانيم در سيره اهل بيت و اسماء الهي نگاه كنيم . اگر تو خداپرستي و  اهل بيت (ع) را قبول نداري ، فكري به حال خودت بكن ؛ آن خداپرستي خودت را يك بازبيني مجدد بكن خيلي اشكال دارد . حالا تصور كنيد اگر ما درست حركت كنيم خداوند خودش را به ما با عشق امام زمان (عج) و وجود مباركشان در شب قدر عنايت بفرمايند چه مي شود ؟ سال قبل يكسال جان كَندَم انتظار كشيدم شايد امام زمان (عج)را دیدم نشد ؟ عيب ندارد يكسال ديگر با اين عشق زنده ام . يكسال ديگر هم با اين عشق تحمل مي كنم تا خودم را برسانم به شب قدر ، شايد امسال ديدم كسي چه مي داند ؟ ولي وجودي كه هنوز در آن ما و مَني قرار دارد قادر نيست از اين فيض بهره ببرد ، پس بايستي ما و مني را از او بگيرند . مولوي خيلي قشنگ مي گويد :

آن يكي آمد در ياري بِزَد                              گفت يارش ، كيستي اي معتمد

گفت : منم ، گفتش : برو ، هنگام نيست              بر چنين خواني مَقام خام نيست  

رفت در زد از پشت در گفت : تو كه هستي ؟ گفت : من . گفت : وقتش نيست برو ، هنوز درست نشدي ، تو خامي در اين مكان خام ها را راه نمي دهند .

خام را جز آتش هِجر و فراق                           كي پَزَد ، كي وارَهاند از نفاق           

رفت آن مِسكين و سالي در سفر                      در فراق دوست سوزيد از شَرَر

پخته گشت آن سوخته ، پس بازگشت               باز ، گِرد خانه همبازگشت

حلقه زد بر در به صد ترس و ادب                    تا بِنَجهَد بي ادب لفظی ز لب 

با ترس و لرز در زد كه مبادا يك وقت كلام بي جايي از دهانش دوباره بپرد .           

داد زد يارش كه بر در كيست آن                 گفت : بردر هم تويي اي دلسِتان 

در زد گفت : كه هست پشت در ؟ گفت : هيچ كسي اين پشت در هم خود تويي ، هيچ كسي نيست .

گفت : اكنون چون مني اي من در آ             نيست گنجايي دو من را در اين سرا

بريزيد بيرون ، ماه رمضان با ما و مني راهتان نمي دهند . نگذاشتم يك هفته به ماه رمضان ها ، نگذاشتم تولد امام زمان (عج) اينها را بگويم . بگويند : اِ ، خدا خِيرت بدهد خب تا حالا كجا بودي اينها را بگويي ما لااقل يك تمريني بكنيم . ماه ربيع الاول است ببينيد چقدر زمان داريد تا ماه رمضان ، اما سرت را گرداندي بُرده تو را ، خورده تو را ، تمام شد . مي بايستي بين خود و خداوند دوگانگي احساس نكنيم . اگر احساس كردي سال قبل تو را راه ندادند هنوز خامي ؛ سال قبل هم راهت دادند ولي چون من تو هنوز بود نفهميدي . چون هر سال همه را راه مي دهند ولي چون من تو باقي مانده نمي فهمي ديگر راهت دادند مي آيي بيرون ، هنوز خامي براي خودت نقش قائلي . تو كجا نقش داري ؟ كدام نقش ؟ اصلاً تو كه هستي كه داراي نقش باشي ؟ بالاترين مقامات خاك خاك هستند . هنوز اراده شما چيزي جز اراده حق است ، اگر پخته شديد امسال كه به در خانه خدا مي آييد عرض مي كني كه خدايا ! خودت روزه داري را به من ياد دادي خودت هم كمك كن آن طوري كه تو مي خواهي روزه بگيرم . پس بايد توفيق روزه داري را هم از خودش خواست ، مثل مهماني كه منتظر است تا ميزبان هر طوري كه مي خواهد خودش پذيرائي كند .  مگر تو مي روي مهماني به صاحبخانه مي گويي چه چيزي برايم بياور ، منتظر و مؤدب مي نشيني تا براي تو بياورد . تو هم مي روي مهماني خدا ، به او بگو تو ياد بده چه بخورم ، چه بخواهم و چطوري باشم كه مطلوب تو باشم . خلاصه برسي به جايي كه اگر پرسيدند : كيست در مي زند ؟  نگويي منم ، منم را از امروز ترك كن كه در آن روز ، در كوبيدي و پرسيدند : كيست ؟ نگويي منم ، چون دو من در يك سرا نمي گنجند . پس بايد تلاش كرد كه امسال قبل از ماه رمضان به نقطه اي برسيم كه با روزه داري خودمان را نفي كرده باشيم ، آن من خود را نفي كرده باشيم  . خداوند فرموده : أنا اُجزَی – خودم جزاي روزه دار مي شوم ، جاي سمع و بصر روزه دار خودم مي نشينم . ديگر هم نبايد چيزي براي خودمان باقي گذارده باشيم . ان شاءالله

عزيزان من ماه رمضان تنها نمانيم ، يك نفره وارد ماه رمضان نشويم ، همه با هم برويم . واقعاً حيفتان نمي آيد كه ماه رمضان برسد سفره مان اينجا فقط يك نفر يا دو نفر باشد ، همه ما بايد سر اين سفره خوان اميرالمؤمنين قرار بگيريم .

 

 

 

 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید