بخشی از گفتگوی آقا امیرالمومنین(ع) از خطبه 216 نهج البلاغه
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون اهل بیت
- بازدید: 86
بسم الله الرحمن الرحیم
حقوق اجتماعی دو طرفه است، یعنی همان اندازه که من به گردن شما حق دارم شما هم به گردن من حق دارید .
همان اندازه که آقایان به گردن خانم هایشان حق دارند، خانم هایشان هم به گردن آقایان حق دارند، همان اندازه که پدر و مادر بر گردن اولاد حق دارد، اولاد هم بر گردن پدر و مادر حق دارد . حق دارد که پدر و مادر آبرویش را حفظ کند… پس از ستایش پروردگار، خدای سبحان به خاطر ولایتم بر شما برای من حقی بر عهده ی شما قرار داده است. امیرالمومنین (ع) می فرمایند که خدای سبحان چون من را ولی شما قرار داده، برای من یک حقی به عهده ی شما گذاشته است، برای شما هم حقی به عهده ی من تعیین فرموده است . حق در مقام توصیف بسی گسترده است . می گوید اگر بیایی و حق را تعریف کنی کتاب 72 من مثنوی مولوی می شود .هر کسی از حق دفاع می کند، ولی در مقام عمل و انصاف دهی از پیچیده ترین امور است. وقتی ما از حق تعریف کردن را شروع می کنیم که حق بر گردنِ این یعنی چه ؟ 1001 جور چیز می تواند بنشیند . اما وقت عمل که می آید یک دانه ی آن را نمی تواند عمل کند . شمرده… ولی نمی تواند عمل کند . چون در عمل کردن با انصاف خیلی پیچیده است. حالا بگردید و ببینید، اول فکر کنید که همسر شما چه حقی به گردن شما دارد . آیا شما تا به امروز از عهده ی حق او بر آمده اید ؟ بنویسید . به خدا ضرر نمی کنید. دخترها، پسرها بنویسید ببینم پدر و مادر بر گردن شما حق دارد آیا شما حق های پدر و مادر را به جا آورده اید ؟ اصلا حق ها چه بوده است ؟ پدر و مادرها بنویسید، اولاد شما به گردن شما حق دارند آیا شما حق های آنها را به جا آورده اید ؟ آنچه که باید برای آنها انجام بدهید داده اید یا نداده اید ؟ این را امیرالمومنین (ع) که می گوید من نمی گویم . می گوید من به عنوان یک ولی و به عنوان یک حاکم جامعه مسلمین ، وقتی خداوند من را ولی انتخاب می کند برای من یک حقی می گذارد که این حق گردن شما است . نسبت به ولی تان ، امام زمان (عج) چه حقی به گردن شما است ؟ آن حق را انجام داده اید ؟ اصلاً به خودتان فکر کرده اید که چه حقی است ؟ هیچ وقت. فقط همین یک سطر را بنویسید ببینیم امام زمان (عج) چون ولی ما است چه حقی بر گردن ما دارد ؟ من نگفتم حاکم حکومت، بی خودی جبهه نگیرید. می دانید چرا می گویند علی(ع) مظلوم است ؟ علی(ع) سپهسالار، علی(ع) یل خیبر شکن بود، مگر می شود مظلوم بماند ؟ به خاطر همین حقوق مظلوم بود . حق هایی که به گردن مردمش داشت و اَدا نکردند . حالا الان هم بگوییم امام زمان (عج) مظلوم یا نگوییم ؟ اگر که ما حق امام را نشناسیم، امام زمان (عج) هم مظلوم است. آن وقت ما چه حقی بر گردن امام زمان (عج) داریم ؟ تو اول حق هایی که باید انجام بدهی را بنویس، بعد مقابلش بنویس که حالا تو چه حقی بر گردن امام داری . امام باید برای تو چه کار کند ؟ حق خودت را بشناس دیگر .
حق اگر روزی به سود کسی اجرا شود ناگزیر روزی هم به زیان او اجرا خواهد شد . یعنی امام است، امروز من را تعریف می کند، امروز حاجتم را اجرا می کند و فردا از من ایراد می گیرد . امروز خوشم می آید و فردا بدم می آید ؟ مگر می شود . اگر به زیان کسی اجرا شود روزی به سودش خواهد بود . یعنی آن روزی که فکر می کند زیان کرده است، آن روز برایش زیان بود ولی در روزی در آینده همین زیان برای او سود خواهد بود. یعنی کسی را که بر دیگری حقی است، آن دیگر را نیز بر او حقی خواهد بود . اما آن کسی که بر همگان حق دارد و هیچ کس را بر او حقی نیست فقط خداوند است . خداوند بر گردن همه ی ما حق دارد و ما هیچ حقی به گردن خدا نداریم . چون همه ی حقوقی که باید برای ما انجام می داد، داده است . پیامبران و امامانش، نعماتش در دنیا، کلامش و آن صحیفه ای که در قلب ما است،پس كسى كه بر همگان حق دارد فقط خداوند است نه مخلوقاتش . زیرا قدرت الهی بر بندگان و عدالت او بر تمام مخلوقاتی که فرمانش بر آنها جاری است.
خداوند قدرت محض است. لیکن خداوند حق خود بر بندگان را این قرار داد که اطاعتش کنند. اطاعت میکنید؟ خداوند حقش را بر بندگانش این قرار داد گفت من را اطاعت کنید. پاداش آن را چند برابر وعده کرد. من زن و شوهرها را میبینم سفره را من انداختم، ظرف ها را هم تو بشور. ولی خداوند، تو اطاعتش می کنی چند برابر پاداش می دهد آن هم از سر تفضل و گشایشی از جانب او بر بندگان، یعنی اینکه وظیفه اش نیست فقط چون میخواهد به شما تفضلی داشته باشد و گشایشی برایتان بفرستد این کار را میکند. این سزاوار خدایی اوست و بس. سپس خدای تعالی برخی از حقوق الهی را اموری قرار داد که بر مردم در برابر یکدیگر واجب باشد این حقوق در شرایط مختلف با هم در ارتباطند به طوری که هر یک رعایت شود دیگری هم رعایت می شود برخی از آنها تحقق نمی یابد مگر اینکه آن دیگری نیز حقی را که برعهده دارد ادا نماید. رانندگی می کنید، اگر یکی سبقت نابجا بگیرد حقی را ضایع کرده است و این هیچ وقت اجرا نمیشود مگر اینکه همه راننده ها اجرا کنند راه دیگری وجود ندارد. اگر یکی رعایت نکند عملا در جامعه رعایت نشده است.
بزرگترین این حقوق حق رهبر بر مردم ، حق مردم بر رهبر است. این حقوق واجب را عامل پایداری و پیوند ملت و رهبر و مایه عزت دین قرار داد. دوست ندارید، نداشته باشید این چیزی که هست من هم نمیگویم امیرالمومنین(ع) می گوید، امیرالمومنین(ع) اینجا شرطی گذاشته است ؟خیر. بزرگترین این حقوق حق رهبر بر مردم، حق مردم بر رهبر است این حقوق واجب را عامل پایداری و پیوند ملت و رهبر و مایه عزت دین قرار داد، پس اصلاح رعیت بستگی دارد به اصلاح زمام داران و اصلاح آن نیز بستگی دارد به پایداری و حمایت رعیت.
پس آنگاه که مردم حق حاکم را ادا کنند حاکم هم حق مردم را ادا نماید آن وقت حق در آن جامعه عزت پیدا می کند روش دین برپا می شود، پرچم های عدالت به اهتزاز در می آید، سنت پیامبر اجرا می شود پس روزگار اصلاح شده مردم از تداوم حکومت راضی می شوند و دشمن در آرزوهایش مایوس میگردد. اما اگر مردم بر حکومت چیره و یاغی شوند یا زمام دار بر رعیت ستم کند تشتت کلمه پیش می آید، رای و گفتگو و عقیده .و نشانه های ستم، آشکار، فریبکاری در دین فراوان، سنت پیامبر متروک و هواپرستی رایج می شود، احکام دین تعطیل، بیمار دلی ها فراوان میشود. پس در چنین حکومتی مردم نسبت به حقوق مهمی که تعطیل شده یا باطل آشکاری که رواج یافته دیگر حساس نمی شود احساس خطر نمی کنند عین همان چیزی که زمان معاویه اتفاق افتاد. پس در آن هنگام نیکان منزوی، اشرار، میدان دار می گردند به دنبال آن کیفر الهی بر مردم نازل می شود و چه نازل شد. لذا در چنین اوضاعی بر شماست که یکدیگر در ادای حق پند دهید در تحقق آن به همدیگر کمک کنید. درست است که هیچ کس هرچند در کسب رضای خدا کوشا باشد و در کار بندگی تلاش کند نمی تواند حق اطاعت الهی را آنطور که باید ادا کند. لیکن بر بندگان واجب است نهایت تلاش خود را در رعایت حقوق الهی بکنند. در راه به پا کردن حق در میان خود همکاری کنند. هیچ کس هر چند جایگاهش در حق، رفیع، برتری اش در دین پرسابقه باشد دلیل نمیشود که دیگران او را یاری ندهند فقط به آن تکیه کنند، و نیز هیچ کس گرچه مردم او را کوچک شمارند به دیده ی حقارت به او بنگرند دلیل نمیشود دیگران در اقامه حق یاری نکنند یا دیگران او را در این راه یاری ندهند. در این هنگام یکی از یاران امام برخاست در سخنی طولانی او را ستود اطاعت خود را از امام اعلام کرد، آنگاه امام فرمود کسی که عظمت خدا در دلش بزرگ و منزلتش بر جان او بالاست شایسته است هر چه غیر خداست در نزد او حقیر باشد. یعنی حتی منی که ولیّ شما هستم نباید در نظر شما اینقدر بزرگ جلوه کنم اگر عظمت خدا در دلت بزرگ، منزلتش در جانت بالاست. از همه سزاوارتر به این امر کسی است که نعمت الهی بر او فراوان و احسانش بر وی سرازیر است زیرا نعمت الهی بر کسی نبارد جز اینکه حقوق الهی نیز بر او فزونتر گردد.

