منو

جمعه, 15 آذر 1404 - Fri 12 05 2025

A+ A A-

تعمقی بر سوره قصص بخش هشتم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

درجلسه پیش در سوره قصص خواندیم که خداوند به موسی(ع) دو معجزه بزرگش را نشان داد که عصای دستی اش بود که به اژدهای بزرگی تبدیل می شد و دستش را در گریباش کرد و بیرون آورد سپید و روشن بود. خداوند به او دستور داد که تو با این دو برهان و معجزه ای که در دستت هست برو و فرعون و قومش را که از قومی نافرمانند به هدایت دعوت کن.
قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ ﴿۳۳﴾
گفت پروردگارا من کسی از آن ها را کشته ام می ترسم مرا بکشند.
چون 10 سال پیش در آن مشاجره ی بین یکی از بنی اسرائیلی ها و از قوم قصر نشین ها که درگرفت موسی (ع) پشتیبانی کرد و کسی که از جانب قصر بود کشته شد. گفت می ترسم من که کسی از آن ها را کشته ام آن ها من را بکشند؛ خب بکشند این پیامبر خداست دیگر مهم نیست ولی برای او مهم است که فرمان خدا باید اجرا بشود؛ گفت اگر من را بکشند من فرمان خدا را چگونه اجرا کنم .
وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ ﴿۳۴﴾
و برادرم هارون زبان آور تر از من است؛ گفت زبان من خیلی فصیح و گشاده نیست ولی برادرم خیلی گشاده و فصیح صحبت می کند؛ پس او را با من مدد کار بفرست که تصدیقم کند که به دنبال دعوت های من دعوت ها را دوباره تکرار و تصدیق کند زیرا بیم آن دارم که مرا تکذیب کنند. گفت می ترسم که این ها با این شرایط من را به عنوان این که قاتل بودم تکذیب کنند و آن وقت نتوانم فرمان پروردگار را اجرا کنم.
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ ﴿۳۵﴾
فرمود تو را به وسیله برادرت قوی دست می کنیم و برایتان سلطه ای قرار می دهیم که با وجود این آیات ما به شما دست نیابند؛ وقتی می برید ابراز و دعوت می کنید به دلیل این سلطه ای که وجود دارد و قدرتی که داده شده نتوانند به شما دست پیدا کنند؛ شما و هر که شما را پیروی کند پیروز هستید.
دقت بفرمائید موسی(ع) برادرش را برد، پیامبر ما پسر عمش آقا امیرالمؤمنین(ع) را در کنار خودش دارد، هر کس آقا رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) را پیروی کند پیروز است.
فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿۳۶﴾
پس چون موسی معجزات روشن ما را برایشان آورد گفتند این جز سحر ساختگی نیست، ما این را در میان نیاکان خود نشنیده ایم .
موسی(ع) نزد فرعون رفت و معجزات را نشان داد اما فرعون گفت نه این چیزی جز یک سحر نیست ما این را در میان گذشتگان خود ندیدیم، نشنیدیم .
هر آن چه که در میان گذشتگان نشنیدیم اگر امروز به دست ما برسد دال بر دروغ بودن نیست پس بایستی یک مقدار زیادی هم حواسمان را به ماجراهای اطرافمان آن هم در این زمان یعنی در عهد آخرالزمان توجه مان را محکم کنیم و بیشتر و عمیق تر نگاه کنیم.
وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۳۷﴾
و موسی گفت پروردگارم بهتر می داند چه کسی هدایت را از نزد او آورده است. گفت خدای بالای سر من، خدایی که من را آفریده او بهتر می داند که هدایت مردم را به دست من سپرده یا به دست تو.
عاقبت نیک آن سرا برای چه کسی است. خدا این را خوب می داند که آن سرای آخرت، عاقبت نیک به دلیل رفتارها و کارهایی که انجام دادند برای چه کسانی محسوب خواهد شد. مسلما ظالمان رستگار نمی شوند.
ما این ندا را این روزها بسیار نیاز داریم که در گوشه گوشه دنیا در هر شکل و هر رنگ و هیبتی ظالم بسیار است، باید بسیار هوشیار باشیم و بدانیم که آن چه را که به دنبالش می گردیم معنا است نه ظاهر، مواظب این ماجرا باشید.

نوشتن دیدگاه