تعمقی بر سوره عنکبوت بخش هشتم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: تعمقی بر سوره عنکبوت
- بازدید: 54
بسم الله الرحمن الرحیم
قصه، ادامه ی قصه ی حضرت لوط است در جلسات قبل این بخش را تلاوت کردیم و به آن آگاه شدیم، خداوند ملائکی را فرستاده بود که به حضرت لوط و خاندانشان و دوستان و کسانی که موحد بودند و به ایشان اعتقاد آورده بودند اعلام کنند شب هنگام یا سحرگاهان از شهر خارج بشوند جز همسر لوط که در مسیر حضرت لوط حرکت نمی کرد، خداوند فرمودند غم مدار که ما تو و خاندانت را نجات می دهیم جز همسرت که از بازماندگان خواهد شد، این قانون در قاموسکارهای پروردگار همیشگی و دائمی است بنابراین ما هم باید آگاه باشیم و بدانیم که اگر در خانواده مان فردی عمدی و از سر آگاهی دچار خطا و گناه می شود به طور حتم مجازاتش بر سر جایش خواهد بود حتی اگر بقیه خانواده اهل ایمان و درستی باشند چون خداوند کسی را توبیخ نمی کند مگر پس از آگاهی، آگاه می شود ولی ادامه می دهد می گوید می دانم ولی دوست ندارم، می خواهم این کار را انجام بدهم، خیلی خب بسم ا...، فامیلی داشتیم که همسن پدر من بود مشکل قلبی داشت، دکتر رفت، دکتر همه ی کارها را که انجام داد به او اعلام کرد شما حقنداری چربی بخوری، چربی برای شما مثل سم است سکته می آورد، منزل ما دور هم بودیم می خندید و به پدرم تعریف می کرد دکتر این طور گفت من از مطب دکتر که بیرون آمدم رفتم چلوکبابی جایت خالی چهکباب چربی بود بر رگ زدم و آمدم، 10 روز بعد از این قصه ایشان از محل کارش بیرون آمد جلوی جوی آب زمین خورد به بیمارستان هم نکشید تمام کرد. قصه ی دنیا همین است.
ما بر سر مردم این شهر به سزای این که فسق می کردند عذابی از آسمان فرو خواهیم فرستاد، همه ی این ها تک ضربه های هشدار دهنده است، مردم یک ولایت و سرزمین اگر متفق القول بر گناهاجتماع داشته باشند از سوی آسمان بر آن ها بلا نازل می شود، چگونه؟ یکی را سنگ می بارد یکی را شهاب می کوبد، یکی را طوفان می زند و... یا خیلی چیزهای دیگر که ما هنوز ندیدیم و انتظارش را باید به زودی داشته باشیم ببینیم در کجا چنین بلایایی نازل خواهد شد.
وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۳۵﴾
و از آن شهر برای اهل اندیشه نشانه ی روشنی باقی گذاشتیم.
سرگذشت شهری که شهر قوم لوط بود را باید بخوانید و به آن آگاه بشوید که اولا اینشهر کجا بود؟ این شهر در مسیر مکه و کاروان های تجاری بود، آدم های زیادی با کاروان می آمدند از این جا عبور می کردند بنابراین اگر بلایی نازل می شد بعد از نزول بلا و اتفاق سخت آدم هایی که پس از آن می آمدند می توانستند ببینند که چه خبر شده و چه اتفاقی افتاده است. حواس هایمان را باید خیلی زیادجمع کنیم. سه شنبه ی پیش کهخدمت شما نبودم به حرمت خانواده همسرم تبریز رفتم که سری آن جا زده باشم، خانه برادر کوچک ایشان در جایی قرار دارد که من خوف کردم، آپارتمان ها این سمت بالا رفته، جلوی آن یک کوچه ی عریضی است و بعد از آن یک زمین خالی بود، صبح از خواب بلند می شوند که از خانه بیرون بروند مادر و پسر در ماشین درب پارکینگ را باز می کنند یک دفعه صدای وحشتناکی می آید زمین به سمت جلو حرکت می کند و پایین می رود اگر این ها از در بیرون رفته بودند همراه با آن نشست بسیار سخت به عمق زمین فرو می رفتند وقتی این را دیدم گفتم خدایا بنده های تو این ها را نمی بینند؟ خودشان می گفتند هنوز که از خانه بیرون می رویم خوف عجیب می کنیم چون هیچ کس هیچ کاری نکرده بود نه توپی، نه تانکی، نه بمبی، نه طوفانی نه رگباری، بله از لحاظ علمی اگر جلو بروید می بینید قبلا زیر این ها را کنده بودند و... ولی به هر حال بلا است مراقب اطرافتان باشید به دفعات و پشت هم در حال آمدن همین بلاهاست.
وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۳۶﴾
به سوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم گفت ای قوم خدا را بپرستید به آخرت باور داشته باشید در زمین سر به فساد برندارید.
3 جمله: اول: خدا را بپرستید چون مجبور نباشید بت ها و آدم ها را بپرستید. دوم: آخرت را قبول داشته باشید، کسی که آخرت را قبول دارد در دنیا به بسیاری از کارها دست نمی زند، چرا شما دزدی نمی روید؟ یک بار به دزدی بروید و برای یک عمر پول داشته باشید که بخورید؟ چون می دانید آخر و عاقبت دزدی زندان و حواشی آن خواهد بود انتخابتان این است که آن حواشی و زندان را نداشته باشید، پس به آخرت باور داشته باشید. سوم: در زمین سر به فساد برنداریدکارهای زشت و بد انجام ندهید.
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۳۷﴾
پس او را تکذیب کردند زلزله آن ها را گرفت بامدادان در خانه هایشان در جا مردند.
به همین سادگی.
وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ ﴿۳۸﴾
عاد و ثمود را هلاک کردیم البته این از خانه های ویران شده ی آنان پیداست، (خانه هایی که ویران شده و پایین ریخته، مردمِ پس از آن، آن ها را می بینند، این ها از آن چه کسی بود، در این جا چه کسی زندگی می کرد؟)
شیطان کارهایشان را در نظرشان بیاراست از راه خدا بازشان داشت.
خیلی ها حتی این ها را دیدند عبور و مرور کردند اما شیطان کارهای آن ها را برایشان خیلی زیبا جلوه داد برای آن ها آرایه ای داد و از راه درست بازشان داشت. ما چه طور از دست شیطان خلاص می شویم؟ یک راه دارد، از کسی که راه دقیق و صحیح را ارائه کرده و بالاتر از آن هیچ کس نیست صحیح آن را یاد بگیریم آن وقت دیگر اشتباه نمی کنیم، دیگر شیطان نمی تواند ما را گول بزند. خدایی که خالق همه هستی است اگر دستوری داده به طور حتم بر اساس صلاح ما بوده است، آن را یاد بگیریم. شیطان اگر از آن کمی این ور و آن ور گفت به او می گوییم برو تو شیطانی تو ملک نیستی تو از جانب خدا مامور نیستی من به حرف تو گوش نمی کنم.
شیطان کارهایشان را در نظرشان بیاراست و از راه خدا بازشان داشت با آن که اهل تشخیص بودند.
جالب است یعنی کسانی بودند که اهل تشخیص بودند یعنی چه کسانی؟ یعنی آن کسانی که همه چیز را آموختند و بلدند. گاهی اوقات به آدم هایی برمی خورم که متاسفانه از لحاظ دانش خیلی پایین هستند چون از لحاظ دانش خیلی پایین هستند خیلی چیزها را نیاموخته اند بنابراین اگر خطایی را می کنند قابل بخشایش است باید به آن ها آموخت به آن ها یاد داد اما آدم هایی که همه چیز را می دانند این ها دیگر قابل بخشایش نیستند. الان دنیا از طریق رسانه های عمومی از طریق موبایل ها و فیلم هایی که ضبط می شود می بیند که در فلسطین لبنان سوریه و... چه می گذرد همه این ها را می بینند پس کسی دیگر نمی تواند ابراز کند که من نمی دانستم، من که خبر نداشتم! در تمام سطوح علمی و سیاسی در کل دنیا همه خبر دارند و روزی را که برای بازجویی و پرس و جوی کردن می گذارند این انسان ها چه خواهند گفت؟ شما گریه می کنید و می گویید من برای آن ها بسیار گریه کردم او می گوید من برای آزادی شان نماز خواندم این می گوید من برایشان ذکر کردم آن یکی می گوید من طلاهایم را دادم هر کسی به روشی حرکت کرده اند جوانان بی شماری جانشان را دادند همه آن جوان ها بچه های ما بودند هیچ کدام آن ها هم در این کشورهای غریبه سهمی از زندگی دنیا نداشتند. پس یادمان باشد فکر نکنیم همین که هیچ کاری نمی کنیم پس گناهکار نیستیم، هستیم، حواسمان را جمع کنیم برای آن که از ما سوال خواهند کرد. خداوند فرموده با این که اهل تشخیص بودند اما گول شیطان را خوردند. چه قدر در راهپیمایی هایی که برای حمایت از فلسطین انجام می شود شرکت کردید؟ من چه قدر رفتم؟ هیچ، اما من نمی توانم بروم باید یکی دیگر مرا ببرد اما در خانه ام با تمام ذکرهایی که بلد بودم حمایتشان کردم این از من برمی آید ولی شما نگاه کنید که چه کار کردید. بسیار مهم است چون بعدا باید همه این ها را پس دهید و جواب دهید.
صحبت از جمع: موضوع خیلی مهمی در این آیه نهفته است که شما اشاره کردید که به نظر می رسد خیلی خطرناک تر است و خطرش در آن جایی است که در آخر آیه می گوید آن ها مستبصر بودند یعنی یک چیزهایی را می دیدند که ممکن است مردم عادی نبینند و در قبل از این آیه می فرماید شیطان عمل آن ها را زینت داد که آن ها فکر می کردند درست است، یک جای دیگر در قرآن است که چون حق در برابر باطل قرار می گیرد داستان سامری است وقتی که حضرت موسی(ع) بر می گردد و سوال می کند چه شد می گوید من چیزی را دیدم که بقیه نمی دیدند و آمدم اثر پای فرشته وحی را برداشتم و زدم به آن گوساله، حالا در این دوره و زمانی که ما هستیم افراد متفاوتی با قدرت های روحی متفاوتی در سراسر دنیا وجود دارند و این ها ممکن است که مستبصر باشند یعنی چیزی را ببینند که شما نمی بینید حالا ما در این دنیا می چرخیم و ممکن است روزی در این جا خدمت شما باشیم و شما گوش ما را بگیرید و بگویید پیش فلانی نرو، این جا نرو، آن جا نرو، روزی ممکن است بچرخیم در این دنیا و دیگر پیش شما نباشیم که گوش ما را بگیرید، همیشه حواسمان باشد کسی که مستبصر است ممکن است که شما را به راه راست هدایت نکند چیزی را می بیند ولی عملی که خودش فکر می کند شیطان برایش زیبا جلوه کرده است را تبلیغ می کند پس آن چیزی که برای ما ملاک است چارچوبی است که انبیاء و اولیاء به ما داده اند و ما از آن نباید خارج شویم، خیلی چیزها را شاید هزاران نفر ببینند و هزاران نفر نبینند ولی عاقبت بخیری آدم در آن است که آدم در آن چارچوب باشد در آن چیزی که ما به اسم تقوا می دانیم یا هر چیزی که شما روی آن اسم بگذارید یا درقالبی که پروردگار ما به اسم دین به ما عرضه کرده است.
استاد: کاملا حرف شما درست است. اگر به خاطر داشته باشید من از خیلی سال پیش گفتم نگاه کنید کلامی که من به کار می برم من این را می بینم یا این چیز را شنیدم اگر این کلام من با قرآن و با آن چه که سیره اهل بیت(ع) است اگر هم راستا است حرفم کاملا درست است، این ها مال من که نیست آقای ایکس خانم ایگرگ، من در این زمینه اشاره ای هم دارم برای همه دوستان در بخش دوم، هر کسی در این روزها هر گفتگویی را که به کار برد همین طوری نپذیرید، شما باید شابلن داشته باشید تا از هر کسی هر چیزی که شنیدید آیت ا... فلانی بیشتر داریم؟ شیخ فلانی بالاتر داریم؟خانم فلانی بیشتر داریم؟ نداریم، شابلون قرآن و اهل بیت(ع) را روی آن بگذارید اگر یکسان بود و پوشش داد دنبال آن بروید اگر نداد نروید. اگر نداد یکه و تنها چون تک درختی در میان بیابان تنها بمانید اما دنبال اینها نروید . صد در صد حرف شما درست است.

