گفتگوی آقا امیرالمومنین(ع) از حکمت1 نهج البلاغه
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: نهج البلاغه
- بازدید: 72
-
بسم الله الرحمن الرحیم
نهج البلاغه را که شروع کردم راجع به شناخت خدا گفتیم شمایی که این حرف ها را شنیدید چقدر راجع به شناخت خدا خواندید نگاه و فکر کردید، اگر این شناخت را کامل نکنید نمی شود شگفتی آفرینش هستی و آفرینش فرشته ها را ادامه داد آن وقت می خواهید شما چه کار کنید؟ این مبحث را متوقف می کنم تا برای شما فرصتی باشد تا به این مسائل فکر کنید . ترجیح دادم به حکمت های امیرالمومنین برگردم که عملا درس زندگی هست .
حکمت(1):
حضرت فرمودند، در فتنه ها همچون بچه شتر باش، چقدر خوب است، امروزه همه جا، همه جور، همه شکل فتنه ها زیاد است ، نه پشتی دارد که سوار شوند و نه پستانی دارد که دوشیده شود. این را توضیح دهید.
صحبت از جمع: اولین نکته این حکمت توجه به فتنه است، اول بدانیم فتنه چیست؟فتنه اتفاقی است که در آن خیر و صلاح نیست و یک حرکتی است که منجر به شر می شود بنابراین امام می فرمایند وقتی فتنه اتفاق می افتد شما نه با فتنه هم سو باش که یقه ات را بچسبند نه این که در مقابل فتنه بایست که ضربه اش را بخوری مثال به بچه شتر زدند که در فیلم ها دیدیم پشت مادرش حرکت می کند و شیر هم ندارد برداشت این است در فتنه وارد نشو و سعی کن از فتنه خودت را دور نگه داری.
استاد: یک نفر در میان شما هست که چندین سال پیش به او تذکر دادم از فتنه دور بمان و واقعا سود آن را به تمام معنا برد. حواس هایتان را از این به بعد جمع کنید چون تازه اول فتنه ها است.از فتنه ها دور بمانید من نمی دانم که من و شما چه کاره این دنیا هستیم در همه چیز اظهار نظر می کنیم می گوییم آن درست و این غلط است، بله لذت بخش است ولی کسی که این کار را انجام داد کتک آن را هم می خورد خیلی هم کتک آن را خوردند. حالا این فتنه می تواند در خانواده تان باشد، این برادر با آن برادر باشد خانم ها وسط قرار گرفتند و برادر ها را به جان هم انداختند می تواند در خانه هایتان، در فامیل تان، در ساختمانی که 20 واحد است باشد این همسایه با آن همسایه، میان فتنه نایستید هر کس ایستاد پس گردنی ها برای او است این مشت می زند و آن دیگری لگد . بنده به شخصه یا حرف نمی زنم و یا اگر قرار باشد گفتگو کنم ، میگویم خوردن این درست است و اگر تو می گویی نه، میل خودت است نخور، این دیگر به من ربطی ندارد.
صحبت از جمع: سخنان شما نشان می دهد که اسرائیل هم فتنه است آیا باید هیچ کاری نکنیم ؟در ذهن من فتنه ها به این صورت است که ما باید یک سری فتنه ها را بشناسیم و همان بچه شتر باشیم ؟
استاد : مشکل اینجاست که تو فتنه را نمی شناسی .
ادامه صحبت از جمع : تعبیر من از فتنه همین چیزی بود که دوستمان گفتند یعنی یک دستورالعملی که به خطا می انجامد و از الان یک کسی آن را نوشته است . گفتم من یک برنامه ای را می خواهم بنویسم همه شما بیایید در آن دخیل شوید تا من به آن خواسته و آن نتیجه ام برسم که آن نتیجه الزاما چیز خوبی نیست و قطعا چیز بدی است .
استاد : شما این را می گویید . اگر تو اسرائیل را فتنه می بینی اشتباه میکنی اسرائیل یک خون آشام است و کنار هر کسی بایستد حتی اگر دوستش هم باشد آن را هم می خورد .
ادامه صحبت از جمع : اسرائیل تنها یک مثال بود .
استاد : می دانم من هم همین را به تو می گویم که تو فتنه را اشتباه فهمیدی . فتنه بین دو آدم یا دو حرکتی است که تو به طور کامل هر دو را صلاح می بینی. تمام .
ادامه صحبت از جمع : روایتی داریم فکر می کنم از آقا امام علی(ع) است که می فرمایند در آخرالزمان فتنه ها بچه را پیر می کند و ما الان خودمان را اهل آخرالزمان می دانیم . من می دانم که فتنه هایی هستند که ما ناخودآگاه دخیل آن شده و متوجه آنها نشدیم و حالا سعی می کنیم که از آن دوری کنیم.
استاد: بله، همین طور است.
صحبت از جمع : فتنه جریانی است که ظاهر و باطن آن با هم فرق دارد یعنی ظاهر را حق جلوه می دهد در صورتی که هدف و نیت آن در باطن براندازی حق است .
استاد: شتر بزرگ است و چون بزرگ است هم می تواند سواری دهد هم می تواند بدود هم می تواند شیر بدهد اما بچه شتر هیچ کدام اینها را نمی تواند انجام دهد برای همین به فتنه نمی رود می گوید به من چه فقط برای خودش می رود و می چرد و کارهای خودش را انجام می دهد یک جاهایی است که ما باید از بچه شتر یاد بگیریم .
در عصر جدید یک اتفاق عجیبی افتاده است در کل جامعه هم می چرخد . این اتفاق عجیب این است که آدم ها بیشتر حرف می زنند تا این که بخواهند عمل کنند اشکالی هم ندارد ولی غافل از این هستند که در دنیا و در آخرت روز قیامت با خود چه می کنند ؟ خوب است که بدانند اگر انتخابشان این بود که به جهنم بروند . در دنیا می گویند و حتی حرفی که همان موقع می زنند و در حال بیانش هستند می دانند که عمل کننده به آن نیستند . مثلا به یک جوان می گویند می دانی دروغ خیلی بد است نباید دروغ گفت همان آن می داند که بزرگترین دروغ دنیا را می گوید زیرا به محض آن که سرش را بچرخاند و جایی پایش بیفتد اولین دروغ را می گوید . در دنیا می گویند و همان موقع که در حال بیانش هستد می دانند عمل کننده به حرفی که میزنند نیستند . از همان لحظه عذاب وجدان شان شروع می شود خب نگو تو که خودت را می شناسی مجبوری این را بگویی. هر بار هم که به همین موضوع می رسند باز هم عذاب وجدانشان را زنده دریافت می کنند یعنی باز یک جایی می افتد که می گوید خوب چه کار کنم بگذار یک دروغ مصلحتی بگویم چاره ندارم اگر چاره داشتم نمی گفتم باز هم آنجا عذاب وجدان زنده می شود . این مرتب برای آدم تکرار می شود تا کم رنگ شود تلاش می کند که از خاطرش ببرد اما به این فقط ختم نمی شود . شاید حتی تا پایان عمر یک آدم این بار را خیلی سبک تر ولی با خودش حمل می کند یعنی همیشه به خاطر دارد که فلان جا این طور گفته اما خودم به آن عمل نکردم . اما باز هم کار به اینجا ختم نمی شود که بگوید مُردم و می میرم تمام می شود نه اصلا از این خبرها نیست، بلکه روز قیامت آن جا است که با یک حسرت خیلی عجیب روبرو می شود یعنی چه ؟آنجا می ایستد و می گوید چرا من گفتم ولی خودم عمل نکردم ؟ چون آنجا می بیند که هر کسی این را گفته و به آن عمل کرده آنجا چه انتظارش را میکشد چه چیزی را به دست می آورد . مثلا همه را دعوت کرده به بخشش و نیکی اما خودش بخشش نکرده به دیگران نیکی هم نکرده در حالی که همان هایی که حرف این را شنیدند و عمل کردند هم در دنیا سودش را بردند آن عذاب وجدان و آن خجالت سراغشان نیامد و هم در آخرت پاداشش را دریافت کردند . اما این فرد از این قافله عقب افتاد اما آنها عقب نیفتادند در حالی که حرفش را این زد و عملش را آنها کردند . برای این افسوس و حسرت می ماند اما برای آنها پاداش خوب می ماند.
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کِی روی؟ره ز که پرسی؟
. می خواهی کِی راه بیفتی می خواهی از که سوال پرسی چون آن موقع با کاروان می رفتی حالا تک و تنها می روی .
ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی .
من این را نوشتم و خودم می خواهم به طور کامل اجرا کنم . من بعضی چیزها را که شروع میکنم 1 سال و 2 سال و 3 سال سرم نمی شود . یکی از کارهایی را که انجام می دهم و به خیلی ها هم توصیه کردم من به حمام که میروم آخر حمام همیشه غسل چهارمنظوره دارم، غسل پاکی، غسل صبر، توبه، زیارت آقا امام زمان(عج) . چه می دانم شاید از در خانه بیرون رفتم و با آقا روبرو شدم بگذار غسل زیارتش را هم کرده باشم مگر بد است ؟ غسل پاکی می کنم زیرا برای این کار باید پاک باشم . غسل صبر می کنم برای این که صبرم را بالا ببرد و واقعا هم بالا رفتم . از بچه هایم سوال کنید من خیلی به ندرت خشمگین و عصبانی می شوم. غسل توبه، هر جا که اشتباه میکنم خودم متوجه می شوم و چون متوجه می شوم بلافاصله به خداوند می گویم خدایا توبه غلط کردم من استغفار می کنم .غسل دیدن آقا امام زمان هم جای خودش دوست دارید شما هم انجام بدهید.
صحبت از جمع: در خطبه امیرالمومنین در مورد فتنه صحبت کردید گفتید مانند بچه شتر باشید من خیلی به آن اعتقاد دارم، من یک مقدار به خودم انتقاد داشتم جنگ شد و من شمال رفتم به خدا قسم هر شب میرفتم در حیاط و باغمان، اشک میریختم اسرائیل که بد است اگر فتنه است که من باید کاری بکنم اگر نیست من چرا فرار کردم اسرائیل خون آشام است رسالت ما چه است؟ رسالت ما این است فرار کنم بروم؟ یک کمی این فتنه را واقعی کنیم .
استاد: اسرائیل مردم غزه را در خاک و خون غلتانده است تو فکر می کنی این فتنه است؟
ادامه صحبت از جمع : این بدترین کار جهان است وظیفه من چه است وقتی به کشورم حمله کرد.
استاد: اگر حمله کرد شما پناهگاه بساز، آماده برای دفاع بشو، تمام کارهای دفاعی را انجام بده کسی نگفت نکن. میخواهی بگویی رفتم شمال غلط بود؟
ادامه صحبت از جمع: بله.
صحبت از جمع: اول باید دید فتنه واقعا چه است و فتنه را باید بشناسید این بحث اسرائیل و حمله ای که به ایران کرد این سوال مهمی است که آیا من باید از تهران میرفتم یا نباید میرفتم اگر کسی به خانه شما حمله کرد شما باید بایستید دفاع کنید این اسمش فتنه نیست این اسمش تجاوز است اما این را در ذهنمان داشته باشیم در رابطه با اسرائیل و این اتفاق 12 روزه من می ماندم در خانه که چه بشود آیا مثلا من در خانه می ماندم اسرائیل نمیزد اتفاقا اینجا واجب است که تو بروی که نخوری بنابراین این حفظ بدن است اما تشخیص دادی که ماندنت در تهران نیاز است برای دفاع از مملکت نباید بروی اگر هیچ کاری از دستت بر نمی آید باید با خیال راحت بروی.
ادامه صحبت از جمع : خیلی از دوستان خودم ماندند در شهر گشت می زدند ماشین هایی که پشت آنها بسته بود را می رفتند داخل آن را نگاه می کردند می توانستیم این کار را بکنیم .
استاد:اگر شما این امکان را می داشتید باید انجام میدادید.
صحبت از جمع: من اگر باور داشتم که باید بمانم میماندم واقعا باورش را نداشتم.
استاد: تمام شد. پس اینجا بحث باور تو است. من هیچ وقت به هیچ کس نمی گویم باور تو غلط است یا درست میگویم نگاه کن برای تو در مسیری که میروی چه درست و چه غلط است .تمام.
صحبت از جمع: در خصوص موضوع اسرائیل و دفاع ما نه نیروی آموزش دیده ایم نه نیروی متخصص این حوزه هستیم جنگ هم جنگ زمینی نیست که خانم ها پشت جبهه برای مسائل بهداشت و پرستاری و آقایان هم اسلحه بردارند و جلو بروند بجنگند ما تنها چاره ای که آن زمان داشتیم این بود که حداقل زیر دست و پای نیروهای امنیتی و نیروهای نظامی نباشیم چون اگر ما میخواستیم بمانیم دردسر آن ها هم بیشتر بود اینکه مثلا ناراحت باشیم چرا آن موقع رفتیم بهترین کار رفتن بود حداقل آرامش خودمان را حفظ کردیم ما نه برنامه ریز و نه سیاست گذار مملکت هستیم بهترین کار این است دردسر برای آنهایی که برنامه ریزی می کنند درست نکنیم و بهتر است برویم.
استاد: من هم امیدوارم اتفاق نیفتد واقعیت این است همانطور که ایشان گفتند باید سنجید که در چیزی که الان در حال وقوع است کدام عمل با صرفه تر است، نه با صرفه مادی یا فردی، با صرفه تر برای عموم است. یک مثال بزنم تا برایت جا بیفتد وقتی ماجرا شروع شد می آمدی می دیدی فرزندانم چه کردند؟ بابا چه خبر است من در تخت خوابم میخوابم اصلا هم برای من مهم نیست من یک بار هم جنگ را دیدم بس است اشکال ندارد اگر قرار باشد بمیرم میمیرم اگر قرار باشد زنده بمانم می مانم . ولی اینها برای من یک استدلالی کردند دیدم واقعا درست میگویند گفتند مامان اگر یک اتفاقی اینجا به این ساختمان ها بیفتد ما شما، خاله، مامان بزرگ را در آنِ واحد چطور پایین بیاوریم؟.خیلی به استدلال اینها فکر کردم دیدم ماندن ما یعنی آزار، اذیت و احتمال مرگ و نابودی برای این جوانان است گفتم میرویم رفتیم تا اینکه این ماجرا سبک شد و برگشتیم استدلال را که شنیدم دیدم که من نمیتوانم بدوم نه به درد جنگ می خورم نه به درد دفاع میخورم به درد هیچ کاری نمیخورم فقط می توانم دعا کنم که این هم هر جا بنشینم می توانم دعا کنم اگر اینجا بایستم این جوانهای من ممکن است بروند زیر گلوله ای، موشکی از پا در بیایند به خاطر اینکه من که دیگر آخر عمرم است می خواهند از آن بالا پایین بکشند پاشدم رفتم نگاه کن استدلال های منطقی و درست بیاور نه نشات گرفته از نفس، خودت را گول نزن خودت را گول نزنی خیلی زود به نتیجه میرسی بعضی ها در چیزهای این شکلی ظرف وجودی شان کوچک است بعضی ها برعکس خیلی ظرفشان خیلی بزرگ است نمی شود این ها را با هم مقایسه کرد
صحبت از جمع:امام حسین(ع) می فرمایند که در کارهایی که توانایی و اهلیت نداری خودت را به سختی نینداز جنگ هم آدم خودش را دارد بعضی ها اصلا اهل جنگ هستند فرمانده اند سربازند این مسیر را انتخاب میکنند بعضی ها اصلا دلش را ندارند نمی توانند خودشان را تطبیق دهند مثلا یک کسی از صدای مهیب خیلی می ترسد ممکن است 20 سال جنگ باشد به رحمت خدا نرود ولی یک شب هم راحت نخوابد بابت این ناآرامی هم یک شکر خدا هم نکند همیشه با ترس زندگی کند این جنگ هم مثلا اسرائیل اینها موشک می زنند آدمها بدانند که میتواند زنده بمانند هرچه تلفات جانی کمتر باشد یک مزیت است برای کشور ما آنها میگویند ما 2000 نفر کشتیم اینها می گویند ما اگر بتوانیم استراتژی داشته باشیم که ملت شیعه را حفظ کنیم باید بکنیم اگر پناهگاه باید بسازیم اگر به یک جای امن تری باید برویم اگر کسی هم وجودش را دارد در این مسیر اصلا من می گویم الگوی رفتار کارآمد برای هرکس یک جور است، آدمها با هم متفاوت هستند .
استاد: دقیقا همینطور است. به هر حال یادتان باشد خودتان را گول نزنید. آنهایی که خودشان را گول میزنند برایشان هم دنیا عالم حسرت میشود هم آخرت، قبل از حرف زدن عمل کنید بعد حرف بزنید تا نتیجه این را به حسرت نرسانید.