بخشی از گفتگوی آقا امیرالمومنین(ع) از خطبه 223 نهج البلاغه
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون اهل بیت
- بازدید: 74
-
بسم الله الرحمن الرحیم
امام وقتی که یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ را می خواندند، یعنی ای انسان چه چیز تو را در برابر پروردگارت فریفته است ؟
سوره انفطار، آیه 6 . ایشان با توجه به این آیه یاران خودشان را از خواب غفلت بیدار می کنند . ان شاءا… می خواهند ما را هم از خواب غفلت بیدار کنند . لذا می فرماید این آیه ناظر به این است که انسان در دادگاه الهی، خودش هم قاضی است و هم محکوم . خدایا، خیلی نکته ی قشنگی است، چقدر امام زیبا می گوید . هر کدام شما لازم نیست که کسی به اعمال شما قاضی باشد شما خودتان هم قاضی هستید و هم محکوم . چگونه ؟ تا با این راه، عقل خفته ی او را بیدار کند .
بخش اول: نادرست ترین استدلال
گناهکار نادرست ترین دلیل ها را برای گناهش می تراشد. یکی گناه کرده است، می گوید چرا گناه کردی ؟ بگو معذرت می خواهم . نفهمیدم. نمی شود ؟ برای اینکه اثبات کند من گناه نکردم و کار من درست است، نادرست ترین دلیل ها را می آورد. آیا این اتفاق نیفتاده است که خودتان این کار را کرده باشید ؟ بارها اتفاق افتاده است . مثلا می گوید چرا راه خلاف را رفتی ؟ می گوید شوهر نداشتم، نان آور نداشتم، راهی نداشتم، اینکه حرف های نادرستی است این همه جاهای مختلف است که کارگر می خواهند می رفتی و کارگری می کردی. گناهکار نادرست ترین دلیل ها را برای گناهش می تراشد، به خودتان توجه کنید وقتی خطا می کنید . به خودتان بگویید، خب راستی چرا این کار را کردی؟ فلانی زنگ زده و یک چیزی گفته و این عصبانی شده، پرخاش کرده هرچه از دهانش بیرون آمده به او گفته است . حالا به او بگو تو چرا گفتی ؟ می گوید حقم بود بگویم. چرا او به من این را گفت ؟ او چنین و چنان است من هم خواستم جوابش را بدهم، این دلیل نشد، تو فقط خودخواهی خودت را ارضا کردی، همین. اگر می خواستی او را آدم کنی در کمال متانت و محبت صبر می کردی حرفش که تمام شد می گفتی عزیزم آرام شدی ؟ حالا بیا با هم یک مقدار حرف بزنیم نادرست ترین دلیل را می تراشد .
عذرآوری او از توجیه هر فریب خورده ای بی پایه تر است. بعضی ها فریب خوردند و ندانستند، می گوید ولی این عذر تقصیری که برای خودش می تراشد از آنها هم بی پایه تر است، به این ترتیب به جهالت خود ادامه می دهد کسی که به این نقطه رسید، دیگر از این به بعد سرازیری است دائم به جهل خودش ادامه می دهد . ای انسان چه چیز تو را بر گناهکاری گستاخ کرده است؟ قدت بلند است؟ هیکلت درشت است؟ پولت زیاد است ؟ شمشیرزنیت خوب است؟ تفنگ داری؟ چه چیزی باعث شد تا تو در گناهکاری گستاخ شوی؟ چه چیز تو را در برابر خدایت فریفته است، در برابر خدایی که تمام عالم از آنِ اوست، چه چیزی باعث شده است تا تو فکر کنی می توانی جلوی او بایستی ؟ خدا پدر من را رحمت کند، ایشان به خاطر اینکه سال های زیاد با چوب کار کرده بود دست های بسیار قوی داشت، طرف با 2 متر قد بالا و پایین میپرید، فقط یک کار می کرد، مچ دستش را می گرفت دور خودش تاب می خورد دیگر نمی توانست تکان بخورد بعد هم داد و هوار، روی زمین می نشست . چه باعث شد تو فکر کنی 2 متر قد داری در مقابل یک آدمی که سالیان عمرش با این دست ها محکم کار کرده، نه مثل دست های تو پنبه ای، بایستی و گستاخی کنی . مگر می شود ؟ مگر داریم ؟ حالا چه فکر کردی، که در مقابل خدا می ایستی و گستاخی می کنی ؟ خودت، خودت را فریب دادی که می توانی…
ای انسان، چرا برای هلاکت خود پیش قدم شدی ؟ زودترا ز این می خواهی خودت را از دنیا ببری زودتر از موعد می خواهی خودت را تنبیه و مجازات کنی. آیا بیماری تو را درمانی نیست ؟ می گوید آن کسی که اینجوری است مریض است، بیماری تو را درمانی نیست؟ خواب تو بیداری ندارد؟ آدم خواب است که فکر می کند می تواند در مقابل خدا یک کاری کند، چرا همان طورکه به دیگران ترحم می کنی به خودت رحم نمی کنی؟ چه بسا آفتاب گرفته ای را می بینی، یعنی یک جایی یک بنده ی خدایی را می بینی در آفتاب خوابیده است و آفتاب او را گرفته است، تو می روی یک چیزی درست می کنی تا بالای سرش سایه شود. بیماری را می بینی از سر دلسوزی به او اشک می ریزی که الهی برای تو بمیرم چرا تو مریضی؟ چرا تو این چنین هستی؟ اگر راست می گویی و اینقدر تو مهربان هستی، چرا به خودت مهربانی نمی کنی؟ چرا گناه می کنی؟ چرا به خودت رحم نمی کنی؟ چه چیز تو را بر بیماری خودت بی تفاوت کرده، بر مصیبت های خودت صبور ساخته است؟ از اینکه به حال خودت گریه کنی مانع شده است؟ همگی شما شبها خیلی گریه می کنید، به خاطر آنچه که بر آقا امام حسین (ع) و خاندانشان و یارانشان وارد شده است، حق هم هست، ولی قبل از آن به خودت گریه کن، چرا تا ماه محرم و صفر تمام می شود همه چیز تمام می شود؟ همه چیز می رود در بقچه .
از گریه بر حال خویشتن تو را مانع شده است، درحالیکه چیزی برای تو عزیزتر از جانت نیست . چگونه ترس از نزول بلای الهی تو را از خواب غفلت بیدار نکرده است ؟ اسراییل حمله کرد، دیدید که ملت کجاها که فرار نکردند، دیدید چقدر ترسیدید، حالا از نزول بلای الهی نمیترسید از خواب غفلت بیدار نمی شوید چرا؟ از ترس اسرائیل میشود در کوه و کمر رفت اما از نزول بلای الهی نمی شود جایی رفت هر جا بروی تو را میگیرد. در صورتیکه در گناه غرق شده در پنجه قهر الهی گرفتار آمدیم.
راه درمان: حضرت می گویند به خودتان بیایید، پس سست عنصری خودتان را با استقامت در برابر تخلفات درمان کنید. از همین الان تصمیم بگیرید از فردا جلوی هیچ بدبختی ویراژ نمی دهم، هیچ بوق اضافه ای نمیزنم، خلاف میزان سرعتی که تعیین کردند نمیروم، کاملا بین دو خط میروم. می شود؟ خیر. به خودت بگو از فردا صبح که بیدار شدم اول صورتم را میشورم با آن صورت شستن یک وضو هم چاشنی میکنم بعد برمیگردم رو به قبله برای خودم 7 آیت الکرسی هم میخوانم که به این صورت خوانده می شود، رو به قبله با وضو یکی میخوانی سمت راست فوت میکنی یکی سمت چپ یکی به روبروی خود، یکی هم پشت سرت، یکی بالای سر، یکی هم به سمت پایین، آخری هم به دستت از فرق سرت بکش بیار تا نوک انگشتان پایت تا همه جوره در پناه باشی. بعضی ها در حین گوش کردن به قرآن و احادیث، گوش کردن در یک فضای معنوی لقلقه ی آدامس هم دارند. جلویش بایست ، منم میدانم خوشت می آید به او میگوییم می گوید دهانم بوی بد میدهد آن را اصلاح کن، نجوید، احترام قائل بشوید. خواب زدگی را با بیداری برطرف کن، خودت را به خواب نزن بیدار شو بگو که من میدانم چه درست و چه غلط است چرا خودم را گول میزنم. در اطاعت خدا باش، با یاد خدا انس بگیر، توجه داشته باش در لحظه ای که تو از خدا روی بر می گردانی او با افاضه نعمت به تو روی می آورد، تو رویت را بر می گردانی ولی خدا به تو روی می آورد و به تو میبخشد، هستی بگیری؟ولی نیستی که. خداوند تو را به عفو خویش میخواند با کرمش تو را می پوشاند در حالی که تو از خدا بریده ای و به غیر خدا توجه داری پس با اینکه مقتدر است چه بزرگوار است خدا، با اینکه بی مقدار و ناتوانی، چقدر جرات داری بر معصیت خدا. غیبتش نباشد صِفّتش را میگویم. شما بیخود می گویی در حالی که تو را در سایه نعمت و رحمت خود قرار داده است و در سایه ی رحمتش آرمیدی.
خداوند با این همه نافرمانی هایت نه فضلش را از تو باز داشته است نه پرده اسرارت را دریده است هیچ کس نمیداند چه کارها کرده ای، بلکه لحظه ای از احسانش تو را بی نصیب نگذاشته است. در حالی که تو در نعمت های او غرق بودی بر گناهانت پرده انداخته است، حساب کنید چند دفعه گناه کردید که هیچ کس نفهمیده است، یا بلایی را از تو دور ساخته است، پس با وجود این همه گناه با تو محبت کرده است، حال فکر میکنی اگر اطاعتش را میکردی با تو چه میکرد؟ این همه گناه کردی این همه خدا با تو محبت کرده است حالا اگر تو اطاعت خدا را می کردی خدا با تو چه کارمیکرد. به خدا سوگند اگر این رفتار میان تو و یک آدم دیگری اتفاق می افتاد که در توان و قدرت حتی برابر بودی تو اولین کسی بودی که خود را بر این نامردی و زشتی اخلاق محکوم میکردی میگفتی من واقعا خیلی کار زشتی کردم من را ببخشید. حالا این رفتار را تو با خدای خودت میکنی. چه باید گفت؟
به حق می گویم دنیا تو را نفریفته، دنیا کسی را فریب نمیدهد، بلکه تو فریفته و دل باخته دنیا شده ای دنیا عبرت ها را برای تو آشکار به طور مساوی و بدون تبعیض بین تو و دیگران آگاهت ساخته است. به همه شما نشان داده اینجوری نبوده است یکی نور چشمی باشد و دیگری نه .دنیا با دردهایی که در جسمتان می گذارد با کاستی از نیرویت راستگوتر از آن است که به تو دروغ بگوید و فریبت دهد.