دلنوشته شماره نود و هفتم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: دلنوشته
- بازدید: 3309
بسم الله الرحمن الرحیم
هرگز با خود اندیشیدید که دنیا برای آدمی چگونه جایی است ؟ باید به دنیا چگونه نگاه کرد ؟ با دنیا چگونه رفتار کرد ؟ در کلام وحی و در کلام معصومین درگاه حق در باب شناخت دنیا حرف بسیار داریم . یا آنها را اصلا نخواندیم یا اگر خواندیم در حد یک سر تکان دادن و جمله ای کاش مردم بدانند را بر زبان جاری ساخته ایم . اما در عمل چندان تاثیری از آنها در زندگی ما نیست . من امروز به جای هزاران جمله با ارزش و بزرگی که در این زمینه داریم و آنها را چون اجناس عتیقه که فقط جایشان در ویترین است و برای پذیرایی یا استفاده جایگاهی ندارند فقط یک جمله می گویم ای انسان مالکیت دنیا از برای تو نیست . این را بفهم . وقتی شما به یک هتل می روید چه می کنید ؟ آیا با هر مشقتی که هست ساختمان آن را خراب می کنید تا به شکل صحیح تری بسازید؟ چرا این کار را نمی کنید ؟ چون مال شما نیست . فقط در ازای بهای اندکی چند روزی جهت بهره بردن شما در اختیارتان است . بیش از این نیست . در انتخاب ملحفه و ملزومات خواب نظر می دهید . ملحفه کثیف است آن را عوض کنید یا کوچک است تغییر دهید یا زبر است نرم آن را بدهید . و اگر وجود داشته باشد حتما تقاضا می کنید و می گیرید اما آیا دست به تغییرات اتاق خواب هم می زنید ؟ یا رنگ آن را عوض می کنید ؟ یا می شود اتاق را کمی فشار دهید تا گشاد شود ؟ یا وسائل اتاق به درد نمی خورد در راهرو بگذاریم . چرا این کارها را نمی کنید ؟ چون به شما تعلق ندارد . شما نسبت به آنها مالکیتی ندارید . تازه شاید نفر بعد از شما به همین فرم دوست داشته باشد . پس شما حق دخالت ندارید . دنیا مثل همان هتل است .اصلا به ما تعلق ندارد حق دخل وتصرف هم نداریم فقط چند صباحی در آن زیست می کنیم از وسایل راحتی و امکاناتش بهره می بریم فضولات وزباله های تولیدیمان را هم در این دنیا می ریزیم . دنیا هم که وظیفه اش پوشاندن آنهاست، هیچ گلایه ای از ما ندارد، ماهرانه همه چیز را در خودش دفن می کند چون مسئولیتش اینست، اما خارج از این، اجازه دخل و تصرف به هیچکس نمیدهد، چرا بیخودی می خواهید دخل و تصرف کنید؟.دنیا بسیار بخشنده و مهربان است هرچه خوب دارد در اختیارتان می گذارد، اما ما تمام قوانین طبیعی و ساختاری دنیا را می خواهیم تغییر دهیم، آن هم در چه شرایطی؟ دانشمان بد نیست خوب است امروزه دانش خیلی پیشرفت کرده و سطح بالایی دارد شاید دانشمان بد نباشد اما برای ایجاد تغییرات فقط دانش بکار نمی آید، بلکه نیاز به آگاهی و شناخت بسیار به ماهیتها داریم که آیا این ماهیت وجودی می تواند آن دانش ما را در تغییرات پذیرا باشد؟ آثار سوء بوجود نمی آورد؟ در بخش دانش پژوهی با سرعت و بدون هیچ ترمزی پیش می رویم اما در بحث آگاهی و شناخت پای لنگ و علیلی داریم و دانشمان و آگاهیمان پا به پای هم نمی روند.
موبایلها یکی از نمونه های بازر دانش بشری است و چه امکانات بسیار بزرگی را در اختیار بشر گذاشته است اما فهم و شناخت ما از این دانش عظیم به قدری کم است و هم پایی نمی کند که افتضاح و فضولاتش دنیا را گرفته، خانواده ها در حال متلاشی شدن هستند دوستان همدیگر را نمی بینند چون فقط در این فضا ها باهم حرف می زنند، اطلاعات کثیف رد و بدل می شود، ما کی هستیم اصلا به این فکر کردیم، ما صاحب هویت و صلاحیت هستیم؟ باور کنید نیستیم، چرا اینقدر خودمان را بزرگ می بیبنیم، اگر شهادت آن شیخ شیعه عربستانی ما را اندوهگین می کند جوکش ما را نمی تواند به خنده بیاورد اگر آورد ما دروغگوییم ما ریا کاریم ما اصلا هیچ نداریم، این یک نمونه بود، مشابه این فراوان است. راز بدبختی ها و سرگردانیها و ظلم و زورهای بشر در عصر حاضر اینست، بیایید باهم اندیشه ای کنیم، قبل از آنکه خیلی دیر شود، خیلی زود دیر می شود، حالا شما می گویید که آیا امسال حج برویم یا خیر؟ چه فکر می کنید، من از شما خواهش میکنم هیچ کار بزرگی انجام ندهید، عباداتتان در حد واجباتتان، بفهمید و انجام دهید اگر بفهمید و انجام دهید امروز نجات پیدا می کنید، ما بعنوان مومن، بعنوان عابد، بعنوان زاهد، پنجاه و یک رکعت نماز به ما قرارداد شده در معراج پیغمبر نوشته شده، اما ما می گوئیم همان 17 رکعتی که پیامبر بعد از معراج آورد را با معرفت بخوانید، حق همدیگر را هم رعایت کنید، بیشترین صدمه ای که می خورید اینست که حق هم را ضایع می کنید، مرد حق خانمش را و خانم حق همسرش را بچه ها حق پدر مادر و پدر و مادر حق بچه هایشان را، بعضی ها پیش من دیگر نمی آیند، می دانید چرا؟ چون از من می ترسند، چرا باید از من بترسند؟ چون فکر می کنند درونشان را می خوانم، من آدم هستم با تمام بدیهایش و کمی ها و کاستی هایش، اما خداوند هر دم تو را می بیند با او چکار می کنی؟ پیش من نیایی من تو را نمی بینم، عیبی نداره ولی تو با خدا چه می کنی؟ او هر دم که تو را می بیند، از تو هم اجازه نمی گیرد، کاری کنید که هر دم که می بیندتان شما به خدا لبخند بزنید و از خدا لبخندش را دریافت کنید تا زندگیتان شادمان شود. یا علی مدد.